پنجشنبه

همیار پلیس شدم !

همیار پلیس شدم !

ناحق کردن و کتک زدن دستفروش و همکاری با خلافکاران و قانون شکنان ! ( که در استکبار جهانی خارپشته معمول است و رئیس پلیس را به جرم اختلاس نفتی و بانکی می گیرند ! ) آشنا نیست و به حقوق اندک خود قانع است !
متاسفانه جرایم رانندگی هم بسیار اندک و با توجه به وضعیت اقتصادی مردم تعیین شده و بدتر از آن اینکه مردم منضبط هستند و خیلی کم بی قانونی می کنند ! به همین خاطر نمی توان جریمه را نقدی حساب کرد و به جیب خود ریخت !
بدتر اینکه پلیس ها دو به دو گشت می دهند و در موقع جریمه و گفتگو با راننده خلافکار باید حتما با دوربین از او فیلم بگیرند و مستند کنند !
با دستفروش ها هم برخورد عقیدتی و غیرانسانی ( ! ) که در کشورهای استکباری خارپشته معمول است نمی شود، و شهردار بی دین و ایمان که نمی خواهد با تیغ زدن شهروندان و باجگیری از مردم سوپر میلیاردر شود و به ریاست جمهوری برسد، برای دستفروشان کارت ویژه دستفروشی صادر کرده و برای هر دستفروش محلی مجاز در کنار پیاده رو، و یا اماکنی که شهرداری مخصوص دستفروشان تغیین کرده، در نظر گرفته که دستفروشان آزادانه و بدون ترس از کشته شدن توسط ماموران سلحشور شهرداری به کاسبی می پردازند و نان زن و بچه خود را در می آورند و مجبور به دزدی و خلاف نیستند !
به همین خاطر آمار جرم و جنایت بسیار قلیل و غیر قابل توجه است و پلیس تقریبا بیکار می باشد و قادر نیست از بابت دستگیری دزدان و رها کردن آنها در حال انتقال از محل سرقت تا کلانتری نانی در بیاورد !
در بعضی کشورهای پیشرفته و مترقی و متدین و آزادیخواه و دارای حکومت و نظام برتر، کار پلیسی بسیار هیجان آور و سرگرم کننده است و پلیس علاوه بر رشوه خواری و حق و ناحق کردن می تواند در وقت اضافه با لگد زدن به شکم و زیر شکم دستگیر شدگان و شاگرد گچکار یا کارگر ساختمانی که چند سطر در صفحات مجازی چیزی نوشته است او را به قتل رسانده و جنازه اش را تحویل مادر پیر آن بخت برگشته بدهد و به خاطر حسن انجام وظیفه ترفیع بگیرد !
از همه بدتر نوع تربیت پلیس است که تصور می کنند خدمت به مردم و شهروندان نوعی عبادت است !
من بارها دیده ام که پلیس در حال عوض کردن چرخ پنچر اتومبیل یک شهروند ناتوان و یا خانم می باشد !
یعنی آنقدر نادان است که بجای استفاده از موقعیت و ایراد گرفتن از پنچر شدن اتومبیل و تیغ زدن راننده ( که در کشورهای استکباری معمول است ! ) آستین بالا زده و چرخ ماشین عوض می کند !
پلیس های اینجا هرچه برای تغذیه خانواده لازم دارند خریداری می کنند و پول آن را هم در کمال تعجب دو دستی می دهند و مثل همکاران با ایمان خود در سایر ممالک از کسبه باج نمی گیرند !
خلاصه خود پلیس در اینجا عددی نیست ، تا چه رسد به ما که همیار پلیس شده ایم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر