حمايت از مردم مظلوم فلسطين و محكوم كردن هر نوع پايمال كردن حقوق مسلمانان فلسطيني در اجلاسهاي بينالمللي و مجامع جهاني رويه مناسبي براي حمايت از فلسطينيان است، امّا بايد توجه داشت علاوه بر فلسطين كه دورتر از مرزهاي ما قرار دارد، در كنار گوشمان و كنار مرزهايمان و در سرزميني كه با ايران بزرگ پيوندهاي تاريخي، فرهنگي، ديني و مذهبي عميق و ناگسستني دارد بخشي از پيكره جهان اسلام توسط متجاوزان تندرو و جنايتكار ارمني بيش از دو دهه است اشغال گرديده، و ارامنه كه از جنگ جهاني اوّل به بعد عليه جمهوري تركيه تبليغات وسيعي براه انداخته و به خاطر درگيري امپراطوري عثماني در جنگ جهاني اوّل و كوچ گروهي از ارامنه از مناطق جنگ زده به سوريه امروزي و تلف شدن عدهاي از آنها در صحنه جنگ، دولت شكل گرفته پس از جنگ جهاني اوّل در تركيه را مسئول آوارگي و مرگ عدهاي ارمني ميدانند و با مظلومنمايي و استفاده از لابيهاي قدرتمند خود در آمريكا و كشورهاي عمده اروپايي خواستار عذرخواهي تركيه و دريافت غرامت از آنكارا هستند، خود بيش از دو دهه است «قرهباغ» و بخشهايي از خاك جمهوري آذربايجان را (20 درصد خاك جمهوري آذربايجان) اشغال كرده و ضمن قتل عام دهها هزار زن و كودك و افراد غيرنظامي، بويژه نسلكشي در منطقه «خوجالي» بيش از يك ميليون نفر از اهالي قرهباغ و نواحي اشغالي را آواره نمايد.آيا در حمايت از مسلمانان و سرزمينهاي اشغالي مسلمانان بايد گزينشي عمل كرد؟جالب اينكه پس از ايران، جمهوري آذربايجان دومين كشور عمده شيعي جهان است كه اين چنين مورد ظلم و تجاوز و اشغالگري قرار گرفته است.در سال 1969 ميلادي مرحوم حيدرعلييف به بالاترين مقام رهبري جمهوري آذربايجان دست يافت و از همان زمان اقدامات اصلاحطلبانه در همه زمينههاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي را در اين جمهوري شوروي سابق آغاز كرد و در حالي كه جمهوريهاي پانزدهگانه اتحاد جماهير شوروي روز به روز در ركود اقتصادي و افسردگي اجتماعي و بحرانهاي انساني بيشتري فرو ميرفتند موفّق شد شاخصهاي توسعه و پيشرفت همهجانبه در جمهوري آذربايجان را به نحو چشمگيري بالا ببرد.اين ابراز لياقت و مديريت كارآمد سبب شد تا در سال 1982 ميلادي حيدر علييف به عنوان نخستين فرد مسلمان و آسيايي به عضويت هيأت پليت بورو (دفتر سياسي) اتحاد جماهير شوروي درآمده و معاون اوّل شوراي وزيران اتحاد جماهير شوروي گردد. وي با دستيابي به اين موقعيت قدرتمند گامهاي مؤثر ديگري در ارتقاء سطح زندگي مردم آذربايجان و افزايش شاخصهاي اقتصادي و اجتماعي در اين جمهوري برداشت و جمهوري آذربايجان را به يكي از ثروتمندترين و موفقترين جمهوريهاي وارد در اتحاديه شوروي درآورد و به محبوبيت زيادي رسيد. برنامههاي اقتصادي حيدرعلييف سطح زندگي مردم آذربايجان را بالا برد و رونق اقتصادي در اين جمهوري و افزايش رفاه موجب گرديد «باكو» پايتخت جمهوري آذربايجان به دومين شهر بزرگ اتحاد شوروي پس از مسكو تبديل شود، و سيل مهاجران از ساير جمهوريهاي شوروي به آذربايجان سرازير گردد.ـ شايان ذكر است كه نخستين خط مترو زيرزميني مدرن (حتي قبل از احداث متروي توكيوـ ژاپن) در باكو احداث گرديده است.نزديك به يك ميليون نفر فقط اتباع روسيه در آذربايجان زندگي ميكردند و اقليّتهاي ديگري از اوكراين، بلاروس، گرجستان و حتي جمعيّت قابل توجهي از ارامنه در جمهوري آذربايجان كار و زندگي ميكردند و رفتار آذريها با آنها بسيار دوستانه و برادرانه و صميمي و گرم بود. محبوبيت حيدر علياف در جمهوري آذربايجان و موفقيّتهاي وي در سطح ملّي چنان زبانزد اعضاي عاليرتبه حزب و مقامات عاليه كرملين شده بود كه ديگر رؤساي جمهوريهاي وارد در اتحاديه جماهير شوروي در برابر حيدر علياف احساس سرشكستگي و ضعف كرده و همين امر سبب گرديد تا در سال 1987 پس از روي كار آمدن ميخائيل گورباچف در اتحاد شوروي (كه نامش به عنوان ضعيفترين و ناكارآمدترين رهبر تاريخ اتحاد جماهير شوروي ثبت شده است.) گورباچف كه نميتوانست روساي قدرتمند ساير جمهوريها و افراد مستقل و صاحبنظر را تحمل كند حيدر علياف را از پوليت بورو و معاونت نخستوزيري اتحاد جماهير شوروي كنار گذاشت. اين امر سبب گرديد تا از مسئوليتهاي سنگين حيدر علياف در مشاركت مديريتي اتحاد شوروي كاسته شده و وقت بيشتري براي كار در جهت منافع ملّي جمهوري آذربايجان بدست بياورد.در شرايطي كه اتحاد جماهير شوروي پس از حوادث افغانستان و بروز مشكلات اقتصادي و اجتماعي دچار بحرانهاي كوچك و بزرگ در يك جامعه ناهمگون متشكل از مليّتهاي مختلف شده و روز به روز احساسات ناسيوناليستي و ملّيگرايانه در جمهوريها و مناطق خودمختار رشد ميكرد سياستهاي نابخردانه گورباچف موسوم به گلاسنوست و پروسترويكا (فضاي باز سياسي و بازسازي) تير آخر را به اتحاد شوروي وارد آورد و جمهوريهاي پانزدهگانه خواستار استقلال و جدايي از اتحاد شوروي شدند. اين حركت ملّيگرايانه ابتدا از جمهوريهاي بالتيك اتحاد شوروي (استونيـ لتوني و ليتواني) آغاز شد و در جمهوريهاي آسيايي آذربايجانيها نخستين ملتي بودند كه با برگزاري اجتماعات مليوني در «باكو» خواستار جدايي از اتحاد شوروي شدند و براي رسيدن به اين استقلال بهاي سنگيني پرداختند. در ايامي كه گورباچف در برابر استقلالطلبي جمهوريهاي بالتيك از خود بردباري نشان ميداد و با رؤساي آن جمهوريها گفتگو و تعامل ميكرد تانكهاي ارتش سرخ را به باكو فرستاد و ارتش سرخ شبانه باكو را اشغال كرد. گروهي از مردم غيور آذربايجان براي جلوگيري از ورود تانكهاي ارتش سرخ در جادهها و راههاي منتهي به «باكو» جلوي تانكها دراز كشيدند تا مانع ورود تانكهاي ارتش سرخ به باكو شوند، امّا به فرمان گورباچف كه دستور داده بود باكو به هر صورت ممكن تصرف و تظاهركنندگان، كه چند شبانهرز بود ميدان اصلي باكو را ترك نميكردند، سركوب شوند تانكها از روي جمعيّت كه اكثراً جوانان آذربايجاني بودند گذشتند و وارد باكو شدند. (اكنون قبور اين شهدا در باكو در منطقهاي به نام خيابان شهدا قرار دارد)در اين هرج و مرج و اوضاع ناآرام كه سراسر اتحاد شوروي را فراگرفته و جمهوريها از اداره مسكو خارج شده بودند گروههاي تندرو و تروريستي ارمني نظير داشناكها كه در گذشته نه چندان دور براي انجام عمليات تروريستي در تركيه توسط كـ جيـ بي (سازمان جاسوسي مخوف اتحاد شوروي) سازمان و تعليم داده شده بودند براي تصرف منطقه «قره باغ» كوهستاني فتنهانگيزي ميان ارامنه و آذريها را آغاز كردند.ارامنه و آذريها براي صدها سال در كنار يكديگر در صلح و آرامش زندگي كرده و حتي در دوران اتحاد شوروي ازدواج ميان آذريها و ارامنه امري عادي محسوب ميشد.در باكو جمعيّت زيادي از ارامنه زندگي ميكردند و همينطور در ارمنستان اقليّت آذري سكونت داشت.در منطقه قره باغ كوهستاني نيز همين وضعيت صلحآميز حاكم بود و ارامنه و آذريها شرايط آرام و صلحآميزي را كه از صدها سال پيش ميان آنها وجود داشت حفظ كرده بودند. در سال 1998 تندروهاي ارمني اقدام به ترور و آزار و اذيّت آذريها را با هدف فراري دادن آنها از سرزمينهاي آباء و اجداديشان آغاز كردند قتل و گروگانگيري و تجاوز به زنان و كودكان به ايجاد محيط ترور و وحشت كمك كرد و داشناكها و تروريستهاي تندروي ارمني با كمك جناحهاي تندروي سياسي ايروان و با برخورداري از حمايت پايگاههاي نظامي روسيه در ارمنستان جنگ قومي را در شهر سومقاييت جمهوري آذربايجان آغاز كرده و صدها آذري را به قتل رساندند.در آن شرايط دولت مركزي اتحاد شوروي درگير قيامهاي ملّيگرايانه در تمام جمهوريهاي اتحاد شوروي بود و هيئت حاكمه در مسكو عملاً كنترل و اداره امور را از دست داده بود. پس از شكست كودتاي سال 1991 عليه گورباچف پارلمان جمهوري آذربايجان به استقلال آذربايجان از اتحاد شوروي رأي داد و «اياز مطلباف» رهبر سابق حزب كمونيست جمهوري آذربايجان به رياستجمهوري آذربايجان انتخاب گرديد.در اين زمان حيدر علياف به رهبري جمهوري خودمختار «نخجوان» رسيد و در شرايطي كه جمهوري آذربايجان با جدايي از اتحاد شوروي و اعلام استقلال در شرايط نامساعد اقتصادي و درهم ريختگي قواي نظامي و دفاعي به سر ميبرد و هنوز نهادهاي ملي در كشور شكل نگرفته بود ارامنه از اين شرايط سوء استفاده كرده و با كشتار مردم «قرهباغ» و آتش زدن خانههاي آنها اسباب فرار و كوچ اجباري مردم آذربايجان را از «قرهباغ» فراهم كردند.شدت خشونت و نسلكشي ارامنه بر عليه آذريها تا حدي بود كه مهاجرين را تعقيب كرده و در راه فرار آنها به باكو كمين كرده و زنان و كودكان آواره را قتل عام مي كردند.نمونه كشتار خوجالي يكي از سياسيترين اقدامات ضدانساني در تاريخ بشريت است كه اميد ميرود مرتكبان آن در دادگاه بينالمللي لاهه محاكمه و به مجازات برسند.در سال 1992 ميلادي ارامنه منطقه قره باغ را به يك ميدان جنگ واقعي تبديل كردند و در حالي كه آذريهاي «قره باغ» هيچ امكاني براي دريافت كمك از «باكو» را نداشتند و از حداقل وسايل دفاع شخصي محروم بودند، ارامنه با استفاده از سلاحهاي سنگين و سبك و توپخانههاي موجود در پايگاههاي اتحاد شوروي سابق در ارمنستان هزاران آذري را قتل عام و قره باغ را به منطقهاي متروكه و خالي از حيات تبديل كردند.ارامنه به اشتغال قره باغ و قتل عام و نسلكشي آذريها اكتفا نكردند و براي ايجاد راه دسترسي به «قرهباغ» بخشهايي از خاك اصلي جمهوري آذربايجان را هم به اشغال خود درآوردند و اكنون بيش از دو دهه است كه 20 درصد خاك كشور اسلامي و شيعه آذربايجان در اشغال ارامنه است.يكي از دلايل سقوط قره باغ و كشتار مردم مظلوم آذربايجان توسط ارامنه بيلياقتي مشهود «اياز مطلباف» نخستين رئيس جمهوري پس از اعلام استقلال آذربايجان بود.اشغال قره باغ و بخشهايي از خاک آذربایجان توسط ارامنه و کشتار فجیع مردم مظلوم آذربایجان سبب سقوط دولت ایاز مطلباف شد و «ابوالفضل ایلچی بیگ» رهبر جبهه خلق جمهوری آذربایجان به ریاست جمهوری رسید.«ابوالفضل ایلچی بیگ» که تمایلات ناسیونالیستی تندروانهای را تبلیع میکرد نیز نتوانست گشایشی در امور درهم ریخته جمهوری آذربایجان ایجاد کند و نظامیان آذری که مشاهده میکردند در جبهه جنگ با ارمنیها بدون پشتیبانی مانده و دولت «باکو» در آزادسازی مناطق اشغالی منفعل شده است تصمیم به ساقط کردن دولت «ایلچی بیگ» گرفته و علیه دولت مرکزی سر به شورش برداشتند.فرمانده نظامیان شورشی سرهنگ «صورت حسیناف» پیشروی به طرف باکو را آغاز کرد و در مسیر خود گنجه دومین شهر بزرگ آذربایجان را تصرف کرد. «ایلچی بیگ» که خود را قادر به حل و فصل بحرانهای موجود نمیدید ضمن مشاوره با اعضای دولت و سیاستمداران با سابقه و برجسته، بهترین راه را کنارهگیری از قدرت و دعوت از حیدرعلییف برای حل بحران و برون رفت آذربایجان از این وضعیّت رقتانگیز دید.حیدرعلیاف به باکو برگشت و در انتخابات به پیروزی رسید و اداره کشور را در دست گرفت.علیاف با جمعآوری نیروها علیرغم عدم برخورداری از توان تسلیحاتی و فقط با تکیه بر غیرت مردم آذربایجان که خواستار آزادی قرهباغ بودند حملاتی را بر علیه اشغالگران آغاز کرد، امّا به دلیل پشتیبانی نیروهای روسیه (مستقر در پایگاههای نظامی در ارمنستان) از نیروهای اشغالگر ارمنی این ضد حملهها موفقیّتآمیز نبود و در حالی که دولت باکو در حالت جنگی تمام عیار با ارمنستان به سر میبرد در داخل نیز عدهای با حمایت مسکو به عملیات تروریستی و تلاش برای کودتا دست زدند. در این ایام در یک عملیات تروریستی در متروی باکو 19 نفر کشته شدند. شواهد و مستندات به دست آمده نشان میداد که گروهی به رهبری نخستوزیر (حسیناف) و نیروهای امنیتی درصدد کودتا بودهاند تا مجدداً جمهوری آذربایجان را به مدار روسیه باز گردانند.با کشف توطئه کودتا «حسیناف» و کودتاچیان به مسکو گریختند و حیدرعلیاف که سیاستمداری کار کشته بود کوشید حمایت جامعه جهانی برای رفع اشغال از قره باغ و اراضی آذربایجان را جلب کند و به همین منظور مسافرتهایی به ایالات متحده و کشورهای عمده اروپایی انجام داد و همچنین موافقتنامه آتشبس را امضاء کرد تا برای تلاشهای مسالمتآمیز فرصت فراهم گردد.امّا متأسفانه هنوز پس از 20 سال «قرهباغ» در اشغال گروههای تروریستی ارمنی با پشتیبانی ارمنستان قرار دارد و بیش از یک میلیون آذری مسلمان، شیعه قرهباغی آواره هستند.حیدرعلیاف رهبر فقید جمهوری آذربایجان در تمام عمر سیاسی خود، چه در زمان عضویت آذربایجان در اتحاد شوروی و چه پس از فروپاشی اتحاد شوروی کوشید تا جمهوری آذربایجان مدارج موفقیت و پیشرفت را بگذراند و در ردیف کشورهای توسعه یافته جهان قرار بگیرد.در دوران ریاست جمهوری حیدرعلییف، پس از استقلال آذربایجان (1993 ـ2003) اقدامات سیاسی و اقتصادی چشمگیری در جهت ارتقاء موقعیّت منطقهای و جهانی آذربایجان به عمل آورد که مهمترین آنها نوسازی و بازسازی شهرهای آذربایجان، و تغییر چهره پایتخت این جمهوری (باکو) به یکی از زیباترین و مدرنترین شهرهای جهان و نوسازی و بازسازی چاههای نفت و خطوط انتقال نفت و پالایشگاهها و صنایع نفتیاین کشور بود که سبب افزایش چشمگیر درآمدهای ارزی این کشور و بالا رفتن قدرت اقتصادی آذربایجان گردید.آذربایجان با استفاده از این درآمدها اقدام به احداث صنایع جدید و امور زیربنایی و تغییر چهره کشور کرد.درآمد سرانه مردم به حد چشمگیری افزایش یافت و در مدت کوتاهی آذربایجان به کشوری در ردیف کشورهای دارای بالاترین رشد اقتصادی درآمد.حیدرعلییف علاوه بر نوسازی اقتصادی کشور و نوسازی و بازسازی زیربناها و شهرها رونق کشاورزی و صنعتی را هدف قرار داد و همچنین به بازسازی و تقویت توان نظامی کشور با خرید تجهیزات و تسلیحات مدرن روز پرداخت.انجام «پروژه قرن» با کنسرسیومی از شرکتهای طراز اوّل بینالمللی جهت کشف و استخراج سه میدان نفتی دریایی در سال 1994 از جمله این اقدامات است.همچنین در سال 2002 کارهای ساختمانی برای احداث خط لوله نفت خزر از آذربایجان به ترکیه آغاز گردید. علاوه بر توسعه اقتصادی و اجتماعی، در زمینه سیاسی نیز آذربایجان موّفق شد در سال 2001 میلادی به عضویت کامل شورای اروپا دربیاید.در سال 2002 میلادی همهپرسی برای اصلاح قانون اساسی آذربایجان به عمل آمد و در سال 2003 (ماه اوت) الهام علییف فرزند حیدرعلییف به نخست وزیری آذربایجان انتخاب شد.در ماه دسامبر 2003 میلادی در حالی که حیدرعلیاف هنوز آرزوهای بزرگی برای آینده آذربایجان را در مخیله خود میپروراند در سن 80 سالگی در بیمارستانی در ایالات متحده آمریکا به علت ابتلا به بیماری قلب و کلیه دار فانی را وادع گفت.در اکتبر سال 2003 میلادی الهام علییف با پیروزی چشمگیری در انتخابات به ریاست جمهوری آذربایجان رسید و دوران ریاست جمهوری الهامعلییف برای جمهوری آذربایجان یک دوره طلایی محسوب میشود که طی آن آذربایجان به موفقیتهای بینظیری در عرصههای داخلی و خارجی دست یافته است.در برابر ارمنستان با تخریب روابط خود با آذربایجان از موفقیتهای بزرگ اقتصادی که میتوانست از آذربایجان به دست بیاورد (نظیر عبور خط لوله نفت و گاز آذربایجان از خاک ارمنستان) و روابط پر تنش با ترکیه (مهمترین بازیگر و قدرت اقتصادی منطقهای) در شرایط ناگوار اقتصادی به سر میبرد. نرخ بالای تورم و رکود اقتصادی این کشور را به محیطی غیرقابل تحمل برای زندگی تبدیل کرده و همه ساله گروههای کثیری از ارامنه خاک این کشور را به مقصد آمریکا و اروپا ترک میکند. علاوه بر این مهاچران، بسیاری از ارامنه مجبور به کارگری و انجام مشاغل پیش و پا افتاده و حتی کثیف در روسیه و اوکراین هستند. ارمنستان که از نقطه نظر منابع طبیعی و ذخایر کانی در زمرة فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. و بیش از 40 درصد از جمعیت سه میلیون و دویست هزار نفری آن زیر خط فقر به سر میبرند به خاطر تحمیل جنگ به آذربایجان و قرار داشتن در حالت نه جنگ و نه صلح مجبور است مقادیر اعظم بودجه سالیانه خود را به سرپا نگه داشتن ارتش متجاوز خود اختصاص داده و همچنین به حکومت دست نشانده خود در قرهباغ کمک مالی برساند.آنچه مسلم است این وضعیّت قابل دوام نیست و آذربایجان با ظرفیت انسانی تقریباً 3 برابری خود در مقایسه با ارمنستان و برخورداری از یک ارتش بزرگ و مسلح به آخرین تجهیزات روز دفاعی و تهاجمی تا ابد اشغال قرهباغ را تحمل نخواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر