سه‌شنبه

سلف سرویس زندگی

Emmet Fox
امت فاکس - Emmet Fox

امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر ایرلندی، در اولین سفر خود به ایالات متحده برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه‌ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هرچه لحظات بیشتری سپری می‌شد ناشکیبایی او از اینکه می‌دید پیشخدمت‌ها کوچک‌ترین توجهی به او ندارند، شدت می‌گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می‌کرد کسانی پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب‌های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند. او پس از چند دقیقه بالاخره طاقت از کف داد و با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود نزدیک شد و گفت: «من حدود 20 دقیقه است که در اینجا نشسته‌ام بدون آنکه کسی کوچک‌ترین توجهی به من نشان دهد. حالا می‌بینم شما که 5 دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته‌اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می‌شوند؟» مرد با تعجب گفت: «ولی اینجا سلف سرویس است.» سپس به قسمت انتهایی رستوران‌،جايي كه غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد: «به آنجا بروید، یک سینی بردارید و هرچه می‌خواهید انتخاب کنید، پول آن را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید!» امت فاکس بعدها در خصوص این اتفاق نوشت: «قدری احساس حماقت می‌کردم، اما دستورات مرد را پی گرفتم، وقتی غذا روی میز گذاشتم ناگهان به ذهنم رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است. همه نوع رخدادها، فرصت‌ها، موقعیت‌ها، شادی‌ها، سرورها و غم‌ها در برابر ما قرار دارد. در حالی که اغلب ما بی‌حرکت به صندلی خود چسبیده‌ایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده‌ایم که چرا او سهم بیشتری دارد! و هرگز به ذهنمان نمی‌رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است. سپس آنچه می‌خواهیم برگزینیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر