سه‌شنبه

سال هاست که خودمان نیستیم !


لحظه هایی هستند که هستیم . . .
چه تنها ، چه در جمع 
اما با خودمان نیستیم 
انگار روحمان می رود ، همان جایی که می خواهد . . .
بی صدا ، بی هیاهو 
همان لحظه هایی که
راننده آژانس می گوید : رسیدین !
فروشنده می گوید : باقی پول را نمی خواهی ؟
راننده تاکسی می گوید : صدای بوق را نمی شنوی ؟!
و مادر صدا می کند : حواست کجاست ؟!
ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم 
دیدیم و نفهمیدیم 
و تلویزیون خودش خاموش شد . . .
آهنگ بار دهم تکرار شد !
هوا روشن شد
تاریک شد
چای سرد شد
غذا یخ کرد
در یخچال باز ماند 
و در خانه را قفل نکردیم
و نفهمیدیم کی رسیدیم به خانه . . .
و کی گریه هایمان بند آمد 
و کی عوض شدیم 
کی دیگر نترسیدیم
از ته دل نخندیدیم
و دل نبستیم 
و چطور یکباره آنقدر بزرگ شدیم
و موهای سرمان سفید شد 
و از آرزوهایمان کی گذشتیم ؟
" یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که با خودمان نیستیم ! "

دوشنبه

غرق شدگان !

بر اساس آمارهای پزشکی قانونی نهصد نفر سال گذشته در نقاط آبدار ایران جان باخته اند.

از این تعداد دویست و سی و نه نفر شامل صد و نود و نه مرد و چهل زن بر اثر غرق شدگی در رودخانه ها جان باخته و از این زندگی جانکاه راحت شده اند !
پس از محدوده رودخانه ها و محدوده های خارج از طرح دریا، هفتاد و نه نفر در دریاچه سد و آبگیرها، بیست و هفت نفر در دریاچه های طبیعی، صد و بیست و پنج نفر در استخرها ، هشتاد و سه نفر در کانال های آبیاری، بیست و نه نفر در چاه های آب و در سایر اماکن صد و پانزده نفر غرق شده اند !
جالب اینکه عده ای هم در محدوده ایمن سازی و سالم سازی طرح دریا که غریق نجات دارد و محوطه شنا حصارکشی و از هر نظر ایمن سازی شده غرق شده و به آغوش مرگ شتافته اند !
البته این آمارهایی که پزشکی قانونی داده مربوط به کسانی است که از فرط گرما خواسته اند تن به آب بسپارند و البته جان سپرده اند !
بسیاری هم هستند که بدون آنکه پایشان به آب برسد همه روزه غرق می شوند و خیل عظیمی هم در حال غرق شدن تدریجی هستند ! 
بخشی از امت همیشه در صحنه زیر مخارج گران زندگی در حال غرق شدن هستند، عده ای موقع ثبت نام فرزندان خود در مدارس (که مطابق نص صریح قانون اساسی تحصیل رایگان است!) زیر شهریه های سنگین غرق می شوند، بخش زیادی از اجاره نشین ها زیر موج گرانی اجاره خانه غرق می شوند، کارگران و کارمندان و طبقات حقوق بگیر و قاطبه مستضعفین و الباقی مردم هم که دستشان به جایی بند نیست زیر خط فقر دارند دست و پا می زنند و غریق نجاتی که شنا بلد باشد هم در این مملکت نیست تا آنها را از غرق شدن نجات بدهد !!
یک عده معدودی هم شناگر ماهری هستند و در این سالها خوب زیر آبی رفته و از آب کره گرفته اند روی امواج سنگین میلیاردها دلار و هزاران میلیارد تومان آب آورده (!) سرگرم موج سواری هستند و چون شناگران ماهری هستند و می توانند با هر جریان آبی کنار بیایند ترسی از غرق شدن ندارند بلکه اگر لازم شد سر بقیه رو زیر آب می کنند !

گوشت پاتو بخور منت قصابو نکش !!

روزنامه شهروند ( ارگان سازمان هلال احمر ایران ) در شماره مورخ بیست و پنجم خرداد ماه نود و چهار می نویسد : " بر اساس گزارش اتاق بازرگانی ایران که در همایش امنیت غذایی کشور ارائه شد سرانه مصرف گوشت در بعضی مناطق کشور به نهصد گرم در سال رسیده است ! " 
اگر این نهصد گرم را تقسیم بر تعداد روزهای سال کنیم هر ایرانی در روز کمتر از دو و نیم گرم گوشت مصرف می کند !
جا دارد نام پر افتخار ایرانیان به عنوان کم مصرف ترین جوندگان و گوشتخواران جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت گردد !
همچنین باید از زحمات دولت های سابق و لاحق در این سه دهه قدردانی شود و زیر پاشون اسپند دود کنند که عادت بد گوشتخواری را از سر امت همیشه آبگوشت خور انداختند ، چون همه میدانیم که خوردن گوشت موجب ابتلای انسان به چاقی و کلسترول و اوره و نقرس و دهها بیماری دیگر می شود و دولت محترم و مسئولین فداکار که در همه حال به فکر سلامتی امت همیشه بیمار بوده و هستند به منظور ارتقای سطح سلامتی امت با اقدامات اقتصادی خارق العاده ، کاری کردند که مردم منبعد گوشت را در موزه ها و از پشت ویترین تماشا کنند و جلوی قصابی ها با دنبلان گاو و گوسفند عکس یادگاری و سلفی بیندازند !!
با اقدامات بهداشتی و پیشگیرانه دولت محترم الان مردم از خوردن گوشت و مواد پروتئینی و لبنیات و میوه و سبزی و مرغ و تخم آن کاملا معاف شده اند و مثل شتر که در مواقع نداشتن غذا از چربی های انباشته شده در کوهان خود می سوزاند و مصرف می کند باسن و قطر شکم را آب می کنند و در نتیجه کم کم همه امت دارای اندام مانکنی و لاغر شده و در اتوبوس شرکت زائد هم دو برابر مسافر جا می گیرد !
قطع شدن دست مردم از خوردن و آشامیدن ( به علت گرانی وحشتناک ! ) و زنده ماندن آنها با باد هوا ( آنهم هوای سمی شهرها ) اثرات مهم در رونق صنعت توریسم کشور هم دارد و توریست های کنجکاو که از اقصی نقاط جهان به هندوستان می رفتند تا زندگی مرتاض های هندی را مشاهده کنند و ببینند چطور یک مرتاض دو هفته و گاهی حتی یک ماه بدون آب و غذا زنده می ماند منبعد برای آشنایی نزدیک با زندگی امت مرتاض ایران که با روزی دو گرم گوشت همچنان زنده مانده است سرازیر ایران خواهند شد !
ما بچه های تهران قدیم مثل معروفی داشتیم که می گفت : " گوشت اونجاتو بخور منت قصابو نکش ! " 
با اجازه شما منبعد باید از خیر این دو گرم گوشت هم گذشت و گفت : " گوشت اونجاتو بخور منت دولت رو نکش !!"

بازی بچه گانه دکل بازی !


عمو زنجیر باف یادتونه ایام کودکی بچه ها بازی می کردن ؟
بچه ها حالا دیگه بزرگ شدن و دکل بازی می کنن !! روزنامه ها نوشته بودند که یک دکل استخراج نفت در دریا (فلات قاره) به ارزش چند صد میلیون دلار گم شده است، اولش جا خوردم ولی بعد که به خبر دقت کردم دیدم دزدی مهمی نبوده و فقط چند صد میلیون دلار بوده (!) که در برابر دزدی های چند میلیارد دلاری بچه بازی به حساب می آید و احتمالا در بازی بچه ها (عمو دکل باز!) گم شده است!!
حالا کمی نوستالوژی به یاد دوران بچگی خودمان و بچه های امروزی (دکل باز ها)
عمو دکل باز / بععععععله . . . / دکل نفتو دیدی . . . / بععععععله . . . / اونو تو دزدیدی ؟ / بععععععله . . . / یارو اومده . . . / چی چی آورده . . ؟ / چند میلیارد دلار ... / بخور و بیار . . . / با کی بخورم . . ؟ / با رئیس دزد . . ! / . . . 
ببین و بدزد . . .بشین و بخور . . . بخور و بخور . . . بدزد و بخور . . . بخور و بخور . . . بخور و بخور . . .
در اینجا بچه ها که خسته شده اند می نشینند و مشغول خوردن دکل می شوند!!

شنبه

مدارک تحصیلی اقتصاد دانان دولت !!


گزارش بانک مرکزی از نرخ هفت گروه مواد غذایی در خرده فروشی ها نشان می دهد که تورم در بازار مواد غذایی بالاتر از تورم عمومی کشور بوده است و در بازار مواد غذایی تورم سه رقمی وجود دارد!
خود دولت بهای بنزین و انواع سوخت را بالای چهل درصد گران کرده است، بهای آب و برق و گاز و تلفن و انواع مالیات ها و عوارض را چند برابر کرده است. روز به روز با افزایش قیمت کالاها و خدمات از بهای بلیط اتوبوس (که قول داده بودند مجانی باشد!) تا اجاره خانه و بهای مسکن و نرخ درمان و دارو و شیاف و داروی نظافت و قیمت خودرو و حتی باد دوچرخه و تایر اتومبیل، قدرت خرید مردم همیشه زیر خط فقر و زجر پایین می آید و در نهایت تعجب مسئولین دولت جلوی دوربین تلویزیون ظاهر شده و از کاهش نرخ تورم باد به غبغب خود می اندازند!
گاهی اوقات این سئوال پیش می آید شاید مسئولین و اعضای تیم اقتصادی دولت چیزی از اقتصاد نمی دانند و سواد ریاضی ندارند و با علم آمار بیگانه هستند و حتی از جمع دو دو تا چهار تا سر در نمی آورند که این تناقض در آمارهایشان وجود دارد!
ما تحقیق کردیم دیدیم بر عکس مسئولین و مدیران و وزرای دولت حاج دکتر محمود که گند مدارک تقلبی عده ای از آنها در آمد مسئولین جدید همه دارای مدارک معتبر BZD و عده ای هم مدرک DR هستند!
ممکن است بگویید PHD شنیده بودیم، اینها دیگر چه مدارکی است؟!
باید عرض کنم BZD یعنی به زور دیپلم گرفتم که یک درجه بالاتر از DR است! و DR همان دیپلم ردی است که در مراجع معتبر علمی معادل سیکل ارزیابی می گردد!!

جمعه

ممنوعیت افطاری دادن !


با شروع ماه مبارک رمضان ریخت و پاش های عظیم از جیب امتی که خودش نان نداره بخوره (به گفته شهردار تهران ده درصد تهرانی ها محتاج نان شب خود هستند!) شروع می شود و ادارات و موسسات و نهادها و وزارتخانه ها و دولتی ها و شبه دولتی ها سفره های رنگین در هتل های مجلل و سالن های پذیرایی می اندازند و افطاری می دهند!

خرج که از کیسه مهمان بود / حاتم طائی شدن آسان بود!
امسال یکی دو روز که از ماه مبارک گذشته بود حاج آقا نوبخت سخنگوی شیرین زبان دولت با آن ته لهجه رشتی خود اعلام کرد با توجه به تنگ دستی دولت و خوردن کفگیر به ته دیگ، دستگاه های دولتی و شبه دولتی نباید افطاری بدهند!
پای تلویزیون دراز کشیده داشتیم این خبر را از دهان مبارک سخنگوی خوش الحان دولت می شنیدیم و به تدبیر حاج آقا دکتر روحانی برای جلوگیری از افزایش کسر بودجه درود می فرستادیم که در خبر بعدی گوینده اخبار اعلام کرد در مراسم افطاری رییس جمهور برای سران و اعضای احزاب و چه و چه و چه . . .
خلاصه بعد دستور دولت در ممنوعیت افطاری دادن تا الان که خدمت شما هستم چندین خبر و فیلم افطاری دادن رییس جمهور و رییس مجلس و بعضی دیگر از بزرگان از اخبار تلویزیون پخش شده و ما خودمان با این چشمان ضعیفمان دیده ایم!
یک مثلی در قدیم بود که می گفتند: کلاه طرف پشم نداره!
البته این مثل ربطی به مطلب ما نداشت، یهویی یادم اومد!
یک مثل دیگری هم هست که میگوید: احترام امام زاده با متولی اش است، وقتی خود رییس جمهور بخشنامه خودش را نا دیده گرفته و در سالن بزرگ اجلاس سران مهمان دعوت می کند و خبر و گزارشش هم از تلویزیون پخش و پلا می شود، دیگر از زیر دستان جه توقعی می رود؟!

لزوم قانونی کردن مفاسد مالی و اداری و اقتصادی !


یکی از پیشرفت های خارق العاده جمهوری اسلامی در سالهای اخیر علیرغم وجود تحریم ها و کارشکنی های استکبار جهانی پیشرفت در مفاسد اقتصادی و مالی و اداری است که از رشوه گرفتن خرد و کوچک و زیر میزی شروع و به پورسانت های چند صد میلیارد دلاری و غارت محموله های نفتی و جارو کردن خزانه بانک ها و سند سازی و گم شدن یک فروند هواپیما و مفقود شدن دکل استخراج نفت در دریا و اخیرا ناپدید شدن یک صد میلیارد دلار (به اقرار معاون اول دولت) در پاک دست ترین دولت تاریخ و بسیاری ماجراهای شیرین دیگر کشیده شده است!
بیت : 
_____
هر دم از این " باند " خبری میرسد / دزدتر از دزدتری می رسد !
به هر حال این هم نوعی پیشرفت و ترقی است و بی خود نبود که حاج محمود دکتر احمدی نشاط مرتب می گفت : " ما می توانیم ! " 
در حال حاظر دو نفر از آنها که می توانستند یعنی دو تن از همکاران نزدیک حاج آقا احمدی نژاد در زندان هستند و عده ای نظیر حاج آقا خاوری رییس کل بانک ملی دوران حاج محمود هم که بیشتر حواسشان جمع بود فلنگو بستن و با ثروت ملی که خارج کرده اند حال خصوصی می کنند !
بیت : 
--------
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل / از " باند " او چه مانده جز یک دو تن به محبس !
حالیه با شدت عمل قوه قضاییه و با بگیر و ببند های قوه قضا و مبارزه با فساد چون این خطر وجود دارد که اگر دزد گرفتن ها همینطور بی وقفه ادامه پیدا کند و دزدها پشت سرهم تحویل زندان شوند موجبات خوشحالی استکبار جهانی و تلویزیون های ماهواره ای فراهم گردد پیشنهاد می شود دزدی و اختلاس از صد هزار تومان به بالا کاملا قانونی اعلام گردد و فقط دزد ها و رشوه خواران دله دزد و خرده پا دستگیر و به جرم بردن آبروی دزدان یقه سفید وپایین آوردن شئونات دزدی به اشد مجازات محکوم گردند!
تصدیق می فرمایید در صورت ادامه دستگیری دزدان یقه سفید و دست پاک (!) و مبارزه با مفاسد سازمان یافته اداری و اقتصادی و مالی بزودی از حیث کادر اداری والامقام و سیاسیون برجسته و مدیران دست پاک (!) حسابی دچار کمبود نیروی انسانی شده و چه بسا مجبور شویم مثل چادر و سوتین و مهر و تسبیح و همه ملزومات کشور از چین ، مدیر والامقام ودست پاک را هم از چین وارد کنیم!!
از طرف دیگر اگر این دستگیری ها ادامه پیدا کند زندانهای فعلی کفاف اسکان اینهمه مدیر دست پاک را نخواهند داشت و دولت باید بقیه اراضی باقی مانده کشور را هم زندان بسازد!
پس بهترین را حل این است که دزدی که اکنون در کشور جاافتاده و به عرف تبدیل شده و الحمدالله امت همیشه در صحنه هم به شنیدن اخبار گم شدن های صد میلیارد دلاری به بالا عادت کرده اند (و اگر یک روز خبر دزدی کلانی را نشنوند خوابشان نمی برد !) دزدی قانونی اعلام شود به شرط آنکه عزیزان دزد بی پدر و مادر جا . . . . ما . . . . حرا . . . . مالیات دزدی ها و اختلاس ها و پورسانت ها و حق و حساب گرفتن ها و سایر حرا . . . . را بپردازند و مفاصاحساب مالیاتی دریافت دارند !
تمام اقتصاد دانان برجسته جهان حتی مدیران غیر برجسته اقتصادی خودمان متفق القولند که باید از صاحبان در آمدهای بالا مالیات گرفت و در حال حاضر در اینجا دزدها و پاک دست ها در آمد بالا دارند و الباقی مردم تنها در آمدشان در آمدن پدر و پدر بزرگ و جد وآبادشان بطور روزمره است و بس !
بیت : 
-------
مراد ما نصیحت بود و کردیم / وصیت با خدا گفتیم و رفتیم

تشکیل پاک دست ترین دولت تاریخ جهان در زندان اوین !!

تقریبا از روزی که حاج دکتر احمدی نژاد ( معجزه هزاره سیوم !) زحمت را کم کرده و به تاریخ پیوسته است روزی نبوده که یک پرونده عجیب و غریب فساد مالی کشف نشود و یکی از اعضا و وابستگان دولت پاک دست ایشان کت بسته تحویل دستگاه قضا و محکمه و زندان اوین نگردد !
به قول جاهل های قدیم تهران :
من از بی قدری خار سر دیفال دانستم 
که سارق کس نمی گردد از این دزدی نمودن ها !

همه به خاطر دارند معجزه هزاره سیوم و دارنده هاله نور مداوم می گفت که دولت او پاک و پاستوریزه ترین دولت تاریخ ایران از زمان مادها به این طرف است ! حالیه علاوه بر تعداد زیادی از کارگزاران دولت ایشان که یا با قید وثیقه موقتا آزاد هستند و یا کار بررسی پرونده های آنها ادامه دارد، دو عدد از نزدیک ترین یاران گرمابه و گلستان حاج محمود آرادانی یعنی برادر پاک دست حاج آقا رحیمی ( معاون اول ! ) و حاج آقای پاک دست بقایی تحویل زندان اوین شده اند.
ناظران سیاسی پیش بینی می کنند با ادامه اعزام سایر متهمان به زندان اوین عنقریب جمع یاران در زندان تکمیل شده و با به حد نصاب رسیدن تعداد پاک دست ها (!) دولت دوازدهم در زندان اوین تشکیل گردد!!
این حاج آقا بقایی که اکنون به زندان اوین نقل مکان کرده است در روزهای پایانی عمر دولت حاج محمود مبلغ شانزده میلیارد تومان از پول های نهاد ریاست جمهوری را برداشت و به حساب دانشگاه هنوز تاسیس نشده احمدی نشاط ( دانشگاه ایرانیون ! ) ریخت تا بعد از تحویل ریاست جمهوری به اتفاق رفقا و همپالکی ها بروند سطح آموزش عالی کشور را ارتقا و ارتفا ببخشند !
اکنون با توجه به اینکه این آقایان علاقمند به آموزش عالی در زندان هستند پیشنهاد می شود نام دانشگاه خود را به دانشگاه زندانیان تغییر داده و دروس زیر را تدریس کنند تا سایر خلاف کارها هم با درجات عالیه از زندان بیرون بیایند !
ترم اول :
__________
دو واحد ریاکاری و دروغگویی
دو واحد پدر سوخته بازی مضاعف !
چهار واحد گرفتن زیر میزی و پورسانت
دو واحد دزدی علنی و سند سازی
ترم دوم :
__________
چهار واحد سرقت بیت المال و اختلاس
دو واحد تاسیس شرکت های خصوصی به نام زن و بچه و اقوام و سپردن مزایده ها و مناقصه ها به این عزیزان !
چهار واحد دور زدن تحریم ها و تاراج محموله های نفتی
هشت واحد پی در پی توریسم درمانی به خرج بیت المال ( چگونگی رفتن به نیویورک به اتفاق اعضای فامیل دور و نزدیک و آشنایی با کفر و استکبار از نزدیک ! )
ترم سوم :
__________
دو واحد نحوه پاک کردن آثار جرم
دو واحد راههای پنهان کردن صد میلیارد دلار
سه واحد راه گرفتن عروس و داماد از یک کشور همسایه و وصلت با بزرگان !
بیت :
-----------------
خدایا یار من ترک است و من ترکی نمی دانم
چه می شد گر که می بودی زبانش در دهان من !

صد میلیارد دلار پیش کیه ؟!


چند روز قبل حاج آقا جهانگیری معاون اول حاج آقا روحانی ( معروف به رییس جمهور با تدبیر و امیدوار ! ) در محفلی صحبت های تکان دهنده ای به قدرت یک زلزله صد میلیون دلاری بر زبان آورده و به لسان مبارک خود فرمودند : " از سرنوشت یکصد میلیون دلار در دولت گذشته اطلاعی در دست نیست ! "
به بیان ساده اینکه علاوه بر سو استفاده های چند صد و چند هزار میلیارد تومانی و اختلاس های حیرت انگیز یک و دو میلیارد دلاری و چهار میلیارد یورویی در دوران سلطه پاک دست ترین دولت تاریخ ایران ( از زمان مادها به اینطرف ) یک رقم صد میلیارد دلاری هم گم و گور شده است !
با توجه به اینکه دولت گذشته طبق اظهارات رییس دولت سابق ( برادر حاج دکتر محمود احمدی نژاد ) پاک دست ترین دولت تاریخ ایران و جهان بوده و اعضای دولت و اطرافیان و همکاران و اقوام و وابستگان و همولایتی های آنها چشم و دل سیر بوده و به بیت المال و خزانه دولت به چشم خوارمادری نگاه می کردند ، احتمالا یکی از آن چهل درصد ایرانیان زیر خط فقر باید این صد میلیون دلار را برداشته باشد تا خود را از زیر خط فقر به بالای خط کهکشان راه شیری برساند !
اگر یک بررسی مختصری در احوال شخصیه و میزان دارایی افرادی که تا قبل از روی کار آمدن پاک دست ترین دولت تاریخ جهان پول بلیط برای سوار شدن اتوبوس شرکت واحد نداشتند ، و حالیه به بیل گیتس و راکفلر به دیده حقارت نگاه می کنند به عمل بیاید ( ! ) و قانون از کجا آورده ای در مورد آنها و فرزندان و اقوامشان به اجرا گذاشته شود خیلی پول های گم شده ، و از جمله این صد میلیون دلار پیدا خواهد شد !

خود برتر بینی ایرانیان !

هاینریش بروگش سیاح آلمانی قرن نوزدهم که در عصر ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد درباره نقاط ضعف ایرانیان می نویسد: ایرانیان در کنار صفات و خلق و خوی پسندیده، نقاط ضعفی هم دارند که معمولا از نظر سیاحان و کلا از دید یک ناظر تیزبین بی طرف مخفی نمی ماند.
ایرانیان خود را برگزیده ترین قوم روی زمین و کشورشان را نیز زیباترین کشور دنیا می دانند!
با وجودی که کم کم متوجه شده اند فرنگستان هم از نظر داشتن مناظر طبیعی زیبا و داشتن افراد متمدن و اندیشمند و دانا و دانشمند هیچ کم و کسری ندارد با این حال احساس تکبر و برتری و خود بزرگ بینی با وجودشان عجین شده و خود را از همه ملل بالاتر می دانند (!) و بخصوص افراد عالی مقام رفتارشان با زیردستان بی اندازه متکبرانه است!
رفتار افراد زیردست با افراد عالی مقام به قدری فروتنانه و متملقانه است که از مرز تزویر و دورویی هم می گذرد!
ناسپاسی نسبت به شخص نیکوکاری که مقامش را از دست داده، صفت ناپسند دیگری است که زیاد دیده می شود. هر چند باید پذیرفت که این صفت نکوهیده مختص ایرانیان نیست و در سراسر مشرق زمین به چشم می خورد.
خود را از همگنان خویش برتر شمردن غالبا باعث می شود که ایرانیان حتی در مواردی که واضح و مبرهن است باز از پذیرش آن خودداری کنند و به نقیضه گویی می پردازند و روی ادعای خود پافشاری کنند!

هوش سرشار مدیر والامقام


روزی یکی از مدیران باهوش و برجسته و عالی رتبه از مدیر با هوش دیگری می پرسد: 

از تهران تا کرج چند کیلومتر است؟

طرف جواب می دهد: سی کیلومتر 

مدیر بسیار باهوش و عالی رتبه دوباره می پرسد: خوب، از کرج تا تهران چند کیلومتر است؟

طرف جواب می دهد: فرقی نمی کند، آنهم سی کیلو متر است!

مدیر بسیار باهوش و عالی رتبه و برجسته در حالی که لبخند تمسخر آمیزی بر لب داشت گفت:

شوخی می کنید؟! چطور ممکن است از تهران تا کرج سی کیلومتر و از کرج تا تهران هم سی کیلومتر باشد؟!

حالا من به شما ثابت می کنم که اشتباه می کنید!

از ماه رمضان تا ماه محرم چند ماه فاصله است؟

سه ماه 

خیلی خوب! از محرم تا رمضان چند ماه است؟

نه ماه!

حالا همینطور ثابت میشه که از کرج تا تهران هم به اندازه ی از تهران تا کرج نیست!!

(باز هم بگویید مدیران والامقام چیزی نمی فهمند و همه بدبختی ها از نادانی مدیران است!!)

روزنامه های بسیار کم تیراژ در مملکت پر جمعیت !!

این عکس را در سال 1975 در برلین شرقی گرفتم



در اواخر دوره پهلوی دوم تیراژ برخی از روزنامه ها به شمارگان باور نکردنی یک میلیون نسخه رسید.
حالا ممکن است عده ای بگویند به خاطر التهابات دوران جابجایی قدرت در ایران توسط آمریکا و انگلیس و حوادث انقلاب روزنامه ها خواننده پیدا کرده بودند، اما قبل از آن هم آقای امیر طاهری (اسطوره ژورنالیسم ایران) توانسته بود تیراژ کیهان را (که حالیه در ایران جزو کم تیراژ ترین جراید است!) به بالای نیم میلیون نسخه در روز برساند.(توجه داشته باشید که جمعیت ایران در آن ایام کمتر از نصف امروز بود) 
با پیروزی اسلام در ایران روزنامه ها و نشریات معتبر و پرتیراژ فی الفور مصادره شدند و مدیریت و اداره انتشار آنها به دست افراد ناوارد و فاقد تخصص و تجربه روزنامه نگاری سپرده شد! (افرادی که نمی دانستند روزنامه را با سین می نویسند یا با صاد!)
فی المثل روزنامه کیهان را دادند به حاج آقا حسین مهدیان که در خیابان خیام مغازه آهن فروشی داشت!
با بگیر و ببند و تسویه حساب های شخصی و سیاسی و با آمدن افرادی از پرسنل دبیرخانه شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی و سایر مراکز قدرت به روزنامه ها،کم کم تیراژ روزنامه ها سقوط کرد و در این سیر نزولی حالیه به شمارگان غیر قابل ذکری که مایه ی آبروریزی است رسیده است!
ما کاری نداریم که روزنامه سراسری ژاپن (یومیوری شیمبون) بیست و دو میلیون نسخه در روز چاپ و توزیع می شود و یا روزنامه آساهی روزانه هفده میلیون نسخه منتشر می گردد . . . 
اما باعث تاسف است که در مملکتی مانند مصر که مثل ما یک کشور جهان سومی گرفتار است روزنامه ها و نشریات هم از نظر تنوع و هم از حیث تیراژ دهها و صدها برابر جمهوری اسلامی هستند!
کاری به روزنامه های پر تیراژ چین و یا روسیه هم نداریم اما در تایلند که کشوری جهان سومی و کم درآمد است و جمعیتی معادل ایران دارد نیز تعداد روزنامه ها و نشریات بسیار متنوع و تیراژ آنها صدها برابر روزنامه های ایران است!
اما متاسفانه در جمهوری اسلامی که مدعی انقلاب فرهنگی است و می خواهد الگوی فرهنگی و تمدنی جهان اسلام و بلکه همه دنیا باشد تیراژ روزنامه ها آنقدر کم است که به خود کارکنان روزنامه هم یک نسخه نشریه نمی رسد!!
تیراژ موفق ترین این جراید سه هزار و پنج هزار نسخه است که البته همین تعداد هم برگشتی دارند (!) و کسی حاضر نیست بابت خرید روزنامه های حتی ارزان قیمت هم پولی حرام کند!
اکثر مردم موقع خرید سیگار و آب میوه و آب معدنی و آدامس یک نگاهی به تیتر روزنامه های پهن شده کف پیاده رو می اندازند و رد می شوند!
البته روزنامه منتشر کردن برای ناشران آنها بد نیست و فواید و خواصی دارد که عرض خواهم کرد!
مردم روزنامه نمی خرند چون روزنامه ها بولتن خبرگزاری های رسمی کشور هستند و مطلب تولیدی بدرد بخوری ندارند!
همه روزنامه ها هم شبیه یکدیگر شده اند، مطالبی را ازروی اینترنت بر می دارند که عبارت از علائم ابتلا به پروستات و یا طرز تهیه قیمه بادمجان است و بقیه مطالب هم انعکاس اخبار رسمی خروجی خبرگزاری های مورد تائید و خلاصه سخنرانی و اظهارات مسئولان دولتی است، که در اخبار تلویزیون هم بارها پخش شده و لزومی ندارد مردم روزنامه بخرند، چون چیزی گیرشان نمی آید!
بعضی روزنامه ها هم (نظیر یک روزنامه قدیمی) بقدری خنثی هستند که اگر تاریخ انتشار آنها را نگاه نکنید متوجه نخواهید شد که امروز منتشر شده اند یا پنج سال قبل!!
روزنامه ها از وزارت ارشاد و فرهنگ حاج آقا جنتی یارانه قابل توجهی می گیرند و نیز به آنها آگهی دولتی چربی داده می شود و مشخص است اگر بر خلاف سیاست های دولت چیزی بنویسند و سر براه نباشند یارانه و آگهی دولتی قطع شده و جایش را به محاکمه و توقیف و تعطیلی خواهد داد.
بنابراین یک چند هزار نسخه ای چاپ می کنند و صفحات خود را هم به روابط عمومی شهرداری و سایر نهاد های پول و پله دار می فروشند و علاوه بر بودجه ای که از ممر آگهی دولتی و یارانه ارشاد دارند با چاپ آگهی و رپرتاژآگهی هم یک حال اساسی می کنند!
بعضی ها هم که حزبی و جناحی هستند، از وزارت کشور هم به عنوان حزب یارانه می گیرند و به قول معروف دو سره بار می کنند!
مردم هم که متوجه شده اند اینها دکان کاسبی و در حقیقت روزی نامه هستند به روزنامه ها پشت کرده و یک روزنامه ای را هم که نسبتا تیراژی دارد به خاطر چند کیلو آگهی نامه آن می خرند و در متون آگهی استخدام پیک موتوری و نظافتچی دنبال کار می گردند! (که البته این روزنامه هم از بودجه شهرداری چاپ می شود و تبلیغنامه شهردار و شهرداری است!) 
کار بی توجهی به روزنامه هابه جایی رسیده که در هواپیماهای مسافری هم که به مردم روزنامه مجانی داده می شود مسافران از قبول آن امتناع می کنند!
این سیاست وابسته کردن روزنامه ها به یارانه های دولتی و آگهی های دولتی و . . . بسیار سیاست موفقی است و سبب شده هم روزنامه ها فروش نداشته باشند و هم در عین حال ناشران آنها درآمد خوبی داشته باشند و از نظر اقتصادی موفق باشند و هم دور و بر انتقادو نق زدن و چاپ مطالب دردسرآفرین نروند تا خوراک برای استکبار جهانی درست نشود و به اصطلاح دشمن شاد کن نشوند!!
بقول معروف من راضی، تو راضی / گور بابای هر چی ناراضی!

مبطلات روزه !


ماه مبارک رمضان نزدیک است و امت همیشه در صحنه باید حواسشان به اذان مغرب باشد و بدانند تا نماز تمام نشده، و به اصطلاح افطار نشده چیزی به دهان نگذارند و از خوردن و آشامیدن امساک کنند!
اگر چه خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن و چیزی وارد دهان کردن و میک زدن و قورت دادن و غیره و غیره روزه را باطل می کند اما خیلی چیزها را هم می شود در عین روزه دار بودن با خیال راحت خورد و حالشو برد!
خوردنی هایی که روزه را باطل نمی کنند عبارتند از بیت المال، دارایی بانکها، مالمردم، مال من، مال شما، مال صغیر و یتیم و سایر خوردنی هایی از این دست که صاحبان قدرت و وابستگان آنها و مدعیان ایجاد عدالت در عین روزه دار بودن می خورند و از مبطلات روزه به حساب نمی آید!
فقط خوردن نان و آب و کشیدن سیگار و مواردی از این دست که در رساله های عملیه آمده، روزه را باطل می کند و روزه داران محترم با خوردن سه هزار میلیارد تومان و بیست و پنج هزار میلیارد و شصت هزار میلیارد تومان و صد میلیارد دلار و حتی خوردن چهار پنج نفتکش پر از سوخت روزه اشان باطل نمی شود!
پس این بزرگان در عین روزه داری همچنان مال ملت و مال من و شما و مال صغیر و کبیر را بخورند و نگران باطل شدن روزه نباشند، چون این موارد جزو مبطلات روزه نیست!

ماه رمضان و روزه داری سهل و آسان !


آخر هفته در صورت دیدن روی ماه توسط منجمین و هلال پژوهان ستاد استهلال (!) ماه مبارک شروع می شود و اکثریت مردم که مدت هاست زیر خط فقر گیر کرده و جز غم و غصه چیزی برای خوردن ندارند و در واقع سالی به دوازده ماه روزه هستند، در این یک ماه هم چیزی نمی خورند ولی حداقل یک صوابی گیرشان می آید!!
در گذشته های نه چندان دور چون امت همیشه در صحنه عادت به خوردن و آشامیدن اغذیه و اطعمه و ماکولات و اشربه داشتند، امساک از خوردن و آشامیدن در طول یک ماه تمام و بویژه در روزهای گرم و طولانی تابستان برایشان سخت بود اما خوشبختانه با مدیریت اعجاب آور اقتصادی دولتمردان و نوابغی که سرنوشت مردم در کف با کفایت آنها است امت همیشه در صحنه(بویژه حقوق بگیرها و بازنشسته ها و زیر خط فقری ها و زیر خط قبری ها و . . .)چون دیگر دستشان به مواد غذایی نمی رسد و سالی به دوازده ماه گرسنه، یا نیمه گرسنه هستند به نخوردن و نیاشامیدن عادت دارند و روزه گرفتن حتی بدون سحری خوردن و بدون افطار کردن برایشان مثل باد خوردن است!!
ممکن است بپرسید حالا چرا مثل باد خوردن؟!
باید عرض کنم که خوشبختانه به خاطر مدیریت اعجاب آور مسئولین(بی مسئولیت!)در سالهای اخیر همه روستاها تخلیه شده و روستا نشین های سابق و روستازادگان دانشمند شهرنشین و یا وزیر و وکیل شده و با پرشدن خیابانها از مازاراتی و پورشه و لامبورگینی هوای شهر مملو از فلزات سنگین و سبک و انواع گازها و حامل های شیمیایی گردیده و خلاصه اینکه تمام عناصر جدول مندلیف در هوا وجود دارد غیر از اکسیژن و هیدروژن!
به همین دلیل شهروندان همیشه پشت ترافیک با بلعیدن هوا روزانه چند کیلوگرم آزبست و مس و جیوه و گاز کربنیک و هزار کوفت و درد بی درمان دیگر را روانه شش و معده و روده و بواسیر خودشان می کنند و به این ترتیب همیشه معده و شکمبه و هزارلا و نگاری آنها پر است و احساس گرسنگی نمی کنند!!

خوشا به حال جهال !


کسی که صاحب عنوان و پول و اموال است

هزار نوکر چون عنترش به دنبال است

بهر کجا که رود، خلق دور او جمع اند

ظهور حضرت او، چون ظهور دجال است

مگیر دیپلم و لیسانس و بیسواد بمان

چرا که وضع زمان بر مراد جهال است

ز نرخ گوشت و اوضاع نان منال امسال

که این گرانی و این وضع، وضع هر سال است

حقوق چونکه بگیرم بیا و از نزدیک

ببین که بر سر تقسیم آن چه جنجال است

کلاه من به کف نانوا و پشت کتم 

به دست موجر و کفشم به دست بقال است

بیا ز بنده شرمنده این سخن بشنو

تو را که عیش جهان آرزو و آمال است

برو غنی شو اگر راحت جهان طلبی 

که در نظام طبیعت " فقیر " پامال است !!

عشق پیری !


عشق با پیر زنان شوری و حالی دارد

خاصه آن پیر که اخلاق و کمالی دارد

چون درختی به بهار است زن تازه جوان

گرچه زیباست، ولی میوه ی کالی دارد

پیرزن بهر خودآرایی و ژست و قر و فر

نه مجالی و نه شوقی و نه حالی دارد 

سر و جانم به فدای صنمی باد که او

دست کم، حداقل شصت و دو سالی دارد !

خوش به حال دیوانگان !


اگر خواهی شوی واقف، درام زندگانی را

بیا بنگر کمی اوضاع " بیمار روانی " را !

یکی از دست صاحبخانه عقلش را ز کف داده

یکی طاقت نیاورده، غم و رنج گرانی را !

یکی از جور زیبا دلبری دیوانه گردیده

کند هی وصف روی آن مه ابرو کمانی را

یکی کرده کلاه خویش را، جای کفش، در پایش

یکی آویخته بر گردنش کفش کتانی را 

گرفته چوب قلیانی به پیش چشم خود این یک 

دهد انجام، روی بام، کار دیده بانی را 

خوشا بر حالشان کز قید و بند عقل، آزادند

کشد عاقل به دوش خویش، بار زندگانی را

زندگی تقلبی !


هم می خوریم نان و غذای تقلبی

هم می خوریم آب و هوای تقلبی

فریاد ما دگر، به گوشی نمی رسد

از بس که خورده ایم دوای تقلبی

شیر و پنیر و خامه و سرشیر و دوغ و کشک

هستند مثل شکر و چای و قند و نبات تقلبی

پول و شناسنامه و قبض و چک و برات 

این پنج نیز گشته بلای تقلبی

جایی که جای نقره به ما قلع می دهند

دیگر سخن مگو ز طلای تقلبی 

روغن پر از کثافت و مرغ است پر ز باد

پر شد به کوه " مهر گیاه " تقلبی

ترسم که خانه روی سرم سجده آورد

چون خانه نیست، هست سرای تقلبی

دیگر رمق به زانوی ما نیست، ای خدا

از بس که خورده ایم غذای تقلبی!!

غم از دست دادن خر !



شنیدم در دهی مردی خرش مرد 
نشست و غصه آن خر بسی خورد
یکی پرسیدش این اندوه از چیست
چرا خودداری و آرامشت نیست؟!
بنالید و به او گفتا : خرم مرد
همه آرامشم را با خودش برد
بپرسیدش چرا وقتی زنت مرد
شمردی ماتم او را بسی خرد؟
نکردی ناله و افغان و زاری؟
چرا اینگونه اکنون بی قراری؟
بگفتا : آن زمانی که زنم خفت
به من هر کس که آمد ، تسلیت گفت
هر آنکس وعده یک دخترم داد
کنون کی یک نفر قول خرم داد؟!

راه نجات !


رندی ز راه مدرسه و راه خانقاه

کج کرد سوی میکده آخر طریق را

گفتم : چرا ز عالم و عارف بریده ای

بگزیده ای از آن دو فرق این فریق را ؟

گفت : آن چنان کند که خلایق شوند غرق

این خود شده است غرق و بچسبد غریق را

آتش از این دو فرقه در ایمان من فتاد

خامش کنم به آتش می این حریق را !

تقلب توانگر کند " نامرد " را !!


تقلب تو را مایه عزت است 

تقلب فزاینده ی ثروت است !

چه حاجت که بیهوده زحمت کشی 

درستی نمایی و ذلت کشی؟!

درستی در این ملک ناید به کار

تقلب نماید تو را کامکار 

تقلب به هر کار، شایسته است

خوشا آنکه این نکته دانسته است

خصوصا تقلب سر " انتخاب " !

برای رسیدن به پست و صواب 

مرا گر در اینباره دانی فضول

ز فردوسی آخر سخن کن قبول

" چنین گفت فردوسی پاکزاد "

تقلب کند قدرتت را زیاد !

تقلب سر رفعت افرازدت 

درستی به خاک اندر اندازدت !!

نصیحت برادرانه به برادران چپاولچی و غارتگر !


ای که خواهی پای برجا شغل و کار خویش را

هیچگه از خود مرنجان همقطار خویش را 

هرچه چاپیدی بده سهمی از آن بر دیگران 

تا کنی محکم مقام و اعتبار خویش را 

با ریا و حقه و عیاری و نیرنگ و فن 

روی دوش مردمان بگذار، پای خویش را 

رسم تعظیم و بله قربانی از خاطر مبر

تا چو من " وارو " نسازی روزگار خویش را

این هفش روزی که داری اختیار و قدرتی

ده نشان بر زیر دستان اقتدار خویش را

از جزا و کیفر و اینگونه صحبت ها نترس 

باز کن در حین سرقت چشم و چار خویش را

گر که روزی، روزگاری گند کارت شد بلند 

زودتر هموار کن راه فرار خویش را !!

حرف نزن ، صدا نکن !


می ترسی ار ز محبس و زندان صدا مکن

در نزد " اجنبی " گله از " آشنا " مکن !

هر کار می کنند به آن ها مگو چرا ؟

اصلا به کار دولتیان اعتنا مکن !

سر را به کار خویش بکن گرم و بی جهت

خود را به درد مجلسیان مبتلا مکن !

گر دیگران به حق تو صد ناروا کنند 

در حق دیگران عمل ناروا مکن !

بگذار پا کنند به کفش تو سایرین

اما به کفش خلق خدا، هیچ پا مکن

چون لال ها دهان خودت را بهم ببند

در پاسخ سئوال، کلامی ادا مکن !

حرف تو را برای تو پاپوش می کنند

ساکت نشین، دهان ز پی حرف وا مکن

ممکن، اگر که می شود اصلا نفس نکش 

جان دست دیگری است، تو فکر هوا مکن

چون لطف اجتماع به امنیت است و بس

باید که در نیاید از این پس ز ما نفس !!