جمعه

راه نجات !


رندی ز راه مدرسه و راه خانقاه

کج کرد سوی میکده آخر طریق را

گفتم : چرا ز عالم و عارف بریده ای

بگزیده ای از آن دو فرق این فریق را ؟

گفت : آن چنان کند که خلایق شوند غرق

این خود شده است غرق و بچسبد غریق را

آتش از این دو فرقه در ایمان من فتاد

خامش کنم به آتش می این حریق را !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر