شنبه

تفاوت آقازاده ی ژاپنی با گدازاده های ...... !!!



یکی از پدیده های زشت در بعضی ممالک دنیا پارتی بازی و فامیل بازی و داماد بازی و لوس کردن فرزندان و سپردن سرنوشت سیاسی و اجتماعی و بخصوص اقتصادی مملکت به دست اقوام نسبی و سببی است !
خوشبختانه در مملکت ما از این پدیده های زشت و نامردمی وجود ندارد و کلیه انتصابات بر اساس دانش و لیاقت و کارآیی افراد صورت می گیرد و مثل بعضی کشورهای عقب افتاده نیست که تا یکی از بد روزگار به پست و مقامی میرسد همه فرزندان و برادران تنی و ناتنی و خواهر و مادر و خاله و عمه و فک و فامیل دور و نزدیک و هم ولایتی هایش را هم مصدر امور کند !
در بعضی از این کشورها پدیده زشتی معروف به آقازاده ها وجود دارد و آن به این صورت است که تا فردی به وکالت و صدارت و قدرت می رسد فرزندان بزرگ و کوچک او هم یک شبه مدیرعامل شرکت های نان و آبدار دولتی و مراکز پولساز می شوند و دامادهایش هم رییس بیمارستان یا مشاور رییس جمهور و یا دستیار و پابیار (!) ویژه می شوند و یک پست سازمانی هم مخصوص خانم درست کرده و منزل را هم که تا قبل از به قدرت رسیدن همسر نمی دانست سیاست را با ص می نویسند یا با سین به سمت معاون و یا مدیر کل امورزنان و خاله خانباجی های وزارتخانه منصوب و ماهی شش هفت میلیون حقوق و سالی چهارصد پانصد میلیون پاداش خدمت برایش مقرر می کنند !
از عجایب این ممالک اینکه افرادی که در نوبت رسیدن به قدرت ایستاده و به قول معروف زنبیل گداشته اند نفری را که در راس دولت قرار دارد متهم به فامیل بازی و رفیق بازی و چپاول بیت المال و رانت خواری و سپردن ریاست دفتر به برادر و پدر عروس و سپردن امور نان و آبدار به فرزندان و دامادها و هم ولایتی ها می کنند و قول می دهند به محض به قدرت رسیدن به این وضعیت زشت و غیر عادلانه و غیر بشری خاتمه داده و کلیه انتصابات را بر اساس لیاقت و کارآیی افراد انجام دهند، اما چون به قدرت می رسند صد کار بد تر می کنند !
خواجگان در زمان معزولی همه شبلی و بایزید شوند
چون به قدرت رسند بار دگر همه چون شمر و چون یزید شوند !
به هر حال یکی از دلایل عمده و شاید اصلی ترین فاکتور عقب ماندگی این کشورها همین انتصابات بر اساس وابستگی های فامیلی و خونی است، بطوری که فی المثل دیدیم فردی که دم از عدالت و شایسته سالاری می زد داماد جوانش را که هنوز امضای پای دکترای عمومی اش خشک نشده بود به ریاست یکی از قدیمی ترین بیمارستان های مهم و با سابقه کشور گماشت (!) در حالی که در این مملکت هزاران پزشک مدیر و مدبر با سابقه وجود داشت یا دامادش را که نمی دانست استاندارد را با ص می نویسند یا با سین رییس استاندارد کشور کرد !
اما در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته انتصابات بر اساس سواد و دانش و کارایی و لیاقت و تخصص است و این رمز موفقیت این کشورهاست.
در کشوری مثل ژاپن که در جنگ جهانی دوم مورد حملات اتمی قرار گرفت و کاملا شخم زده شد و امروز توسعه یافته ترین و یکی از سه کشور ثروتمند جهان و جامعه ای مرفه و پیشرفته است انتصابات صد در صد بر اساس لیاقت است، فی المثل وقتی می بینند مدیر یک شرکت خصوصی توانسته است با طرح ها و ابتکارات خود سود آوری خارق العاده ای داشته باشد و شرکت های رقیب در عرصه جهانی را پشت سر بگذارد او را با خواهش و تمنا به دولت می آورند و وزارت اقتصاد را به او می سپارند و در نتیجه در بحران اقتصاد جهانی ژاپن دچار مشکلات اقتصادی نمی شود !
در کشورهایی که ما آنها را به نام ممالک استکباری می شناسیم هیچ صاحب قدرتی از ترس مطبوعات آزاد و افشاگری و یا برخورد مجلس مستقل و کنگره و دادستان کل جرات نمی کند فرزند خود را که فرق نفت با گازوییل را نمی داند در یک سمت نان و آبدار نفتی بگمارد تا او هم در قراردادهای نفتی مداخله و رشوه خواری کند !
هیچ تا بحال شنیده اید که برادر رییس جمهور آمریکا رییس دفتر یا مشاور ویژه اش باشد؟
هیچ تا بحال شنیده اید پسر رییس جمهور فرانسه که دوچرخه سواری بلد نیست مدیرعامل متروی پاریس باشد؟!
هیچ تا بحال شنیده اید که در انگلستان تا یک روستایی وزیر خارجه شود یک پست سازمانی هم برای زنش درست کند و خانم را هم بیاورد در وزارت خارجه؟
هیچ تا بحال شنیده اید شهردار برلین یا مادرید یا وین خانمش را مشاور خودش کند و قراردادهای نان و آبدار شهرداری را به شرکت های فرزندان کم سن و سال و خواهرزاده ها و فک و فامیلش بدهد؟!
این برادر حسین آقا اوباما که رییس جمهور مقتدرترین کشور جهان است برادرش در کنیا در تنگدستی زندگی می کند و با دسترنج خود امرار معاش می کند و آویزان آقا داداشش نشده که یک پستی هم به من بده !!
اما در بعضی ممالک جهان ( که خوشبختانه ما جزو آن نیستیم ! ) همه انتصابات بر اساس فامیل بازی و رفیق بازی است و چیزی که اهمیت ندارد سواد و علم و تخصص و کارآیی است !
فی المثل کسی که سواد کافی خواندن نوشتن ندارد می شود وزیر علوم !
کسی که عرضه نداشته برای خودش سرپناهی تهیه کند می شود وزیر مسکن ! 
کسی که اگر دستش را نگیرند نمی تواند برای خودش کار پیداکند و نانی در بیاورد می شود وزیر کار !
کسی که خودش مریض و بیمار است می شود وزیر بهداشت !
و الی غیر النهایه ...
تا قبل از تعویض رژیم شا هنشا هی و استقرار اسلام ایران هم چنین وضعیتی داشت و می گفتند مملکت هزار فامیل ..!
خوشبختانه اکنون همه انتصابات بر اساس لیاقت و سواد و تخصص صورت می گیرد و هیچ کس بر اساس توصیه پدر بزرگوارش و یا پدر زنش و یا فلانکسش وزیر و وکیل و حاکم بر امورات مردم نمی شود !
حالیه می توانیم ادعا کنیم که ما هم مثل زاپن فامیل بازی نداریم و کسی به خاطر اینکه برادر فلانی و یا شوهر فلانی و یا داماد فلانی است نمی تواند وزیر و وکیل شود و خودسازی و برج سازی و زمینخواری و جنگل خواری و دریا خواری و بیت المال خواری و مردمخواری و هزار خوار......
در واقع اینهایی که تحت پوشش القابی مثل آقازاده و آقاداماد و عمه زاده و خوارزاده و غیره و ذالک به غارت و چپاول می پردازند مشتی گدا زاده اند که تازه چشمشان به نان و آبی افتاده است، وگرنه اگر انسان آقا و آقازاده و آقا منش باشد که دست به این کارها نمی زند !
آنچه سبب نوشتن این مطلب شد مصاحبت با برادر نخست وزیر ژاپن بود که چند روز قبل پس از مدتی دوری یکدیگر را دیدیم تصور می کردم بعد از نخست وزیر شدن برادرش او هم مشاور ویژه یا رییس دفتر یا وزیری، وکیلی یا حداقل مدیرعامل شرکت نان و آبداری شده و در این مدت بار خود را برای چند نسل آینده بسته است اما در کمال ناباوری فهمیدم هنوز در همان شرکت کوچک شهرک صنعتی یوکوهاما کار می کند و همان آپارتمان سی متری در شیبو کوین را دارد !
آیا رمز موفقیت کشورهای استکباری (!) همین نفی فامیل سالاری و سپردن امور به دست افراد متخصص و کارآزموده و لایق و پاک دست نیست ؟!
خلاف ادب است صحبت از پاک دستی شد گلاب به روتون یاد حاج آقا دکتر محمود احمدی نژاد افتادم که دولتش پاک دست ترین دولت تاریخ این کشور از زمان مادها به اینطرف بود !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر