دو تن آشفته خاطر و غمناک
مبتلا هم به شیره ، هم تریاک
پیششان بود خرمن خرما
هر دو مشغول خوردن خرما
چون یکی زان دو خورد یک دو عدد
هسته اش را به دیگری بر زد !
وآن دگر چون از آن گرفت بری
هسته اش را پراند بر دگری !
گفتم این بازی جنون زا چیست ؟
خیمه شب بازی است دعوا نیست
هردو گفتند عاشق جنگیم
دو ابر قدرت گران سنگیم
جنگمان جنگ هسته ای باشد
تا زمین و زمان ز هم پاشد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر