جمعه

حاصل عمر !

موی اسپید سیه شد چو خضابش کردم 
به دو صد حیله چنان عهد شبابش کردم
داشتم یک کت صد پاره ز ارث پدری ! 
دم میدان سر شب برده و آبش کردم
گربه ای بود توی خانه ما چندین سال
میهمان آمد و من کشته ، کبابش کردم
زوجه ام مهریه بخشید و ز من گشت جدا
بسکه از گشنگی و فقر عذابش کردم 
فحش هایی که زنم داد به من در شب و روز 
چاپ بنموده و یک جلد کتابش کردم !
کلفتی داشتم از بنده حقوقی می خواست
زدمش تهمت و از خانه جوابش کردم 
داشتم کوزه پر شیره فاسد شده ای
با کلک زود مبدل به شرابش کردم !
بیتی از یک غزل " فرخی یزدی " را 
توی اشعار خود آورده خرابش کردم :
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هر چه جان کند تنم عمرحسابش کردم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر