چهارشنبه

از دست دیگران به کناری گریختم، از دست خویشتن به کجا می توان گریخت؟!

برخی گمان می کنند با تغییر محل سکونت، آدم های تازه دور خود جمع کردن، تغییر شغل یا مسافرت می توانند از شر مشکلاتشان خلاص شوند ...
این ها فراموش می کنند که هر جا بروند خودشان را همراه می برند !
ما هرگز نمی توانیم از آنچه هستیم فرار کنیم . . . 

اگر در ایران افسرده باشیم، در لوس آنجلس هم افسرده خواهیم بود !
با تغییر صحنه ممکن است مدتی اوضاع بهتر بنمایید، با این حال رفته رفته همان رفتارهای پیشین را در پیش خواهیم گرفت، همان کمبودها، همان روحیه، همان احساس ها باز به سراغمان خواهند آمد.
این امر در عشق هم صادق است !
به زعم خودمان انتخابمان نادرست بوده است. بنابراین توقف می کنیم و با کس دیگری همسفر می شویم.
روز از نو ، روزی از نو !
باز هم چندی احساس خوشبختی می کنیم و با کس دیگری همسفر می شویم . . .
دیری نمی گذرد که در میابیم هنوز اندر همان کوچه ی اولیم، مضطرب و ناخشنود و زیاده خواه !
دگرگونی را باید در درون محقق کنیم نه در بیرون.
همین است و بس !
می توان انتخاب کرد، اما نمی توان از رنج حاصل از انتخاب در امان ماند !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر