شنبه

نامه سرگشاده به همه مدیران محترمی که سواد خواندن دارند !



برادر حاج آقا دکتر علی جنتی وزیر بسیار محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی چند بار تا کنون در مصاحبه ها و بیانات شیرین خود از جمله فرموده اند کتاب ها در ارشاد معطل نمی شوند و در اسرع وقت و ده - پانزده روزه مجوز می گیرند!(نقل به مضمون)
ضمن رد این ادعای مورد بالا (حاج دکتر جنتی) باید به اطلاع هر کس که گوش شنوایی دارد برسانم که بعضی کتاب های اینجانب سالهاست در اداره بررسی کتاب(با اداره سانسور کتاب دوران طاغوت اشتباه نشود!) رسوب کرده اند و چندین و چند وزیر و مدیر آمده و رفته اند و ما هنوز اندر خم اداره بررسی ویلان و سرگردانیم!
به گذشته های دور کاری ندارم اما در همین دوران دولت فاقد تدبیر و ناامید هم که آقازاده حضرت آیت الله جنتی دامت برکاته (حاج دکتر علی جنتی) با وعده حذف سانسور و بازبینی قبل از چاپ کتب سهمیه وزارت خود را دریافت و مصدر کار شدند حالیه نزدیک دو سال است سه کتاب من را در دست بررسی دارند و هر وقت ناشر و یا خود من مراجعه می کنیم می گویند در دست بررسی است!!
با توجه به اینکه در راس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک فقره انسان مسلمان متعهد و علی الخصوص روحانی زاده (آنهم نه یک روحانی معمولی، بلکه روحانی که در راس شورای نگهبان است و از اسلام راستین و ناب نگهبانی می کند) قرار دارد و یک چنین موجودی زبانم لال اهل دروغ و دونگ و سیاست بازی مثل دیگران نیست و هرچه می گوید حجت است، به نظر می رسد علت دوسال معطل ماندن سه عنوان کتاب من در اداره زبانم لال سانسور و قیچی ارشاد این است که بررس ها و سانسورچی های محترم هنوز در کلاس های نهضت سواد آموزی حاج آقا برادر دکتر حجت الاسلام قرایتی سرگرم یاد گرفتن روخوانی کتاب اول اکابر هستند و بعد از یاد گرفتن روخوانی کتاب های مرا هم خواهند خواند و پس از حک و اصلاح اگر چیزی از آن باقی ماند اجازه چاپ صادر و بنده را دعاگو خواهند کرد. (اگرچه ما مجوز نگرفته هم عمری است دعاگوی همه این عزیزان هستیم!)
من کاری به حرفهای حاج آقا برادر دکتر آقا مهدی خزعلی ندارم که تا چند تا کتابش را در نمایشگاه کتاب جمع کردند همه محبت های ارشاد و شخص برادر دکتر حاج آقا علی آقا جنتی دامت ارشادوه (!) را نادیده گرفت و حرفهایی زد، من می گویم آقای وزیر (علی آقا) آدم خوبیه !!
برگردیم به موضوع کتاب (به من چه ربطی داره که وزیر ارشاد دکتر نیست، یا دیپلم هم نداره، خزعلی هم نباید به خاطر کتک خوردن در نمایشگاه موضوع بی سوادی و کتاب نخونده بودن وزیر را مطرح می کرد ) اینجانب به عنوان یک روزنامه نگار و نویسنده و مترجم قدیمی مطبوعات که از نیم قرن پیش کار مطبوعاتی می کنم (و بسیاری از همین آقایان در بچگی پول روی هم می گذاشتند تا یک نسخه مجله یا روزنامه کرایه کنند و نوبتی یا دست جمعی بخوانند مرا از طریق مطالب و گزارشات و داستانها و ترجمه هایم می شناسند و بارها بزرگترهاشون در برخورد با من ضمن ابراز خوشحالی از دیدنم گفته اند بچه که بودیم مطالب شما را می خواندیم!) موقعی که معجزه هزاره سوم بوقوع پیوست و برادر حاج دکتر محمود احمدی نژاد زمام امور کشور کهنسال ایران را در دست گرفت و بخشی از جامعه ایران را آت و آشغال و قطعنامه های سازمان ملل را کاغذ توالت خواند و هاله نور دور سرش را روشن کرد، متوجه شدم در تاریخ ایران فصل جدیدی آغاز شده و حالا که مولف تاریخ عالم آرای عباسی عمرش را داده به شما(!) خوب است بنده دست به کار شوم و تاریخ خدمات این مرد آرادانی به ملت ایران و امت همیشه در صحنه را مکتوب کنم!
در حالی که حاج محمود افراد فامیل و عروس و داماد و اهل بیت و پدر عروس وهم ولایتی ها را توی هواپیمای اختصاصی بار میزد و هرسال به بهانه شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان ملل به نیویورک و دامن شیطان بزرگ می برد تا از فروشگاه های برند خرید کنند و از نزدیک با مظاهر فرهنگ منحط غرب آشنا شوند، و در حالی که عده ای از مدیران وی سرگرم سند زدن منابع طبیعی و جارو کردن بیت المال و خالی کردن بانکها و دور زدن تحریم ها بودند، من سرگرم مستند کردن و مکتوب کردن و نوشتن کتابی در مورد معجزه هزاره سوم عمرم را تلف و تتمه کور سوی چشمم را نابود می کردم!
بیش از سه سال عمرم صرف نوشتن کتاب به نام " محمود بچه نارمک " شده است . تمام کتاب هم مستند و بر اساس مصاحبه های مقامات ارشد سیاسی و قضایی تالیف شده و بقول معروف مو لای درزش نمی رود !
الان هم که هر که از هر جا کم بیاورد یک لگدی به معجزه هزاره سوم می زند، در جمهوری اسلامی هم که مطابق نص صریح قانون اساسی بسیار مترقی آن همه در اظهار نظر و گفتار و بیان و نوشتار آزادند و در زندان ها هم زندانی عقیدتی و مطبوعاتی نداریم (!)پس به چه دلیل کتاب مرا دو سال است در بررسی نگاه داشته اید؟
علاوه بر این کتاب های کهریزک درمانی و معجزه اقتصادی مرا هم پشت سد سانسور نگاه داشته اید، و جوابی نمی دهید!
آقای حاج دکتر مهدی خزعلی چون فرزند حضرت آیت الله خزعلی و داماد بزرگوار دیگری است و دستش به تریبون های پر تیراژ بین المللی می رسد و به اصطلاح می تواند زخمی وارد کند به خاطر ماجرای نمایشگاه کتاب علیه ارشاد و وزیر مرشدش قیام کرد، فورا معاون ارشاد دسته گل گرفت و جعبه شیرینی گرفت و رفت عذرخواهی!
من چه گناهی کردم که پدرم کاره ای نبوده و یا دسترسی به رادیو تلویزیون های ماهواره ای ندارم؟!
قبلا هم نامه سر و ته گشاده ای برای وزیر محترم ارشاد دادم که بدبختانه مصادف شد با انجام عمل شنیع شرطه های سعودی با حجاج بیت الله الحرام و همه توجه ها رفت روی عملیات بازرسی حجاج و موضوع کتاب های رسوب کرده اینجانب در زبانم لال اداره سانسور مورد توجه قرار نگرفت!
حالیه از همه کسانی که از وزارت محترم ارشاد یارانه کاغذ و آگهی دولتی و امکانات شیرین نمی گیرند و دست و قلم و زبانشان بسته نیست می خواهم این مطلب را منعکس کنند تا صحت اظهارات وزیر ارشاد مبنی بر اینکه کتاب ها در اداره سانسور خاک نمی خورند و سریعا بررسی شده و مجوز می گیرند ثابت، و همچنین مشت محکم دیگری به دهان کسانی که می گویند در جمهوری اسلامی سانسور وجود دارد زده شود!
واقعا در این مملکت سانسور نیست، زیرا سانسور به معنای دخل و تصرف و کم و زیاد کردن و یا حذف بعضی صفحات و پاراگراف هاست ، در حالی که در اینجا حاصل چند سال کار یک مولف و نویسنده زحمتکش را قاطی کاغذهای باطله خمیر می کنند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر