در جمهوري اسلامي رسم شده است عدهاي كه تحصيلات دانشگاهي و تخصص دارند و خود را صاحب تجربه ميدانند همه زحمات دولتمردان جمهوري اسلامي را ناديده گرفته و حتي پوچ ميشمارند.
ما نميخواهيم مطلب را «كش» بدهم و ليست
بلندبالايي را به اصطلاح فهرست كنيم تا براي استكبار جهاني و صهيونيزم و سوسياليزم
و سانتي مانتاليزم و امثال آنها خوراك درست كنيم تا حرفهاي بد و ناجور عليه
مسئولين محترم زده و آنها را به كم سوادي و نداشتن تجربه و تخصص و كار كردن از روي
شكم متهم كنند، اما همين يك مورد «درياچه اروميه» را ناچار مطرح ميكنيم كه چون
آبش ته كشيده و به كوير نمك تبديل شده است، همه دست گرفتهاند كه يك عده به خاطر
كسب قراردادهاي چرب و چيلي سدسازي (!) بيرويه و بدون مطالعه و حتي بدون نياز
مناطق مختلف غرب كشور، روي تمام خروجيهاي رودخانهها و حتي نهرها و جويهاي آب
جاري به طرف درياچه اروميه سد زده و باعث نرسيدن آب به اروميه و خشك شدن آن شدهاند!
حتي گفته ميشود در دوران سازندگي و نوازندگي كه
بلافاصله پس از دوران تخريب و نابودسازي عراق و ايران آغاز شد، به منظور رونق
اقتصادي و نشان دادن قدرت تكنولوژيك جمهوري اسلامي به دشمنان شرق وغرب و شمال و
جنوب در شكستن ركورد سدسازي، سدهاي بزرگي ساخته شدهاند، و بعد در موقع افتتاح
متوجه شدهاند در محل سد رودخانهاي براي تأمين آب آن وجود ندارد! (الله اعلم
بحقايق الامور!) حالا زياد مطلب را كش ندهم و عرض كنم كه حاج آقا احمدينژاد كه
بالاخره ما نفهميديم دكتر بود يا مهندس عمران(؟!) اگر تير خلاص را به حيات و ممات
خيلي چيزها از اقتصاد گرفته تا درياچه اروميه زد، الحق نبايد فراموش كرد همان موقع
كه در حال خشك كردن درياچه اروميه بود يك درياچه اروميه جديدي هم با احداث سد
گتوند بوجود آورد! احداث درياچه نمك جديد (سد گتوند!) از جالبترين و مشكلآفرينترين
طرحهاي سدسازي دولت حاج محمود احمدينژاد (پديده هزاره سوم!) بود.
به خاطر جانمايي اشتباه و غلط براي احداث سد،
بارها كارشناسان و متخصصان اعم از زمينشناسها و خبرههاي سدسازي تا حتي مردم
عادي منطقه كه با محيط پيراموني آشنا بودند تذكر دادند كه ساختن سد روي بستر نمك
اشتباه خطرناكي است، اما حاج محمود كه پديدهاي (با پديده شانديز اشتباه نشود) در
مديريت جهاني بود هيچ كدام از اين تذكرات را به گوش نگرفت و با همان لحن خاص ادبي
خود در پاسخ به تذكرات دلسوزان سدسازي (با جريان دلواپسان رژيم اشتباه نشوند!) حرفهاي
... زد!
سرانجام وقتي حرف دلسوزان متخصص و كارآمد و زبده
و خبره ناديده گرفته شد، حاج آقا مصطفي پورمحمدي كه درآن ايام رئيس سازمان بازرسي
كل كشور بود در نامهاي مستقيم به حاج محمود احمدينژاد موضوع جانمايي غلط سد
گتوند را (كه قرار بود به بلندترين سد خاكي كشور تبديل و داراي بزرگترين مخزن آبي
بر روي كارون و بيشترين توليدكننده برق آبي تبديل شود) اعلام كرد.
اما حاج محمود احمدينژاد در اجلاس مديران ارشد
وزارت صنعت و معدن و تجارت صراحتاً، بدون آنكه منظورش شخص خاصي باشد و يا قصد
توهين خداي ناكرده داشته باشد، اظهار داشت:
«... يك آدم بيسوادي وارد كارهاي تخصصي ميشود و
به ما نامه رسمي ميزند كه شما اين سد را در اين نقطه نسازيد و در جاي ديگري احداث
كنيد!
به تو چه ربطي دارد؟ اصلاً تو ميفهمي سد يعني چه
؟ چه كسي به تو اين اجازه را داده است كه چنين كاري را انجام دهي؟
من خودم مهندس عمران هستم و در اينباره اظهارنظر
نميكنم...»
به اين ترتيب دولت حاجآقا احمدينژاد به موضوع
ساختن سد و خزينه كردن آب كارون روي بستري از نمك توجهي نكرد و در عوض اولين
درياچه مصنوعي نمك را در جهان احداث فرمودنديه!!
به اين ترتيب ملاحظه ميفرمائيد كه اگر با
اقدامات نسنجيده و كارشناسي نشده درنقطهاي از كشور درياچه چند ميليون ساله طبيعي
را خشك ميكنند، درعوض در نقطهاي ديگر با اقدامات سنجيده و كارشناسي شده (چون خود
ايشان مهندس عمران تشريف داشتهاند!) درياچه نمك ديگري را به وجود ميآورنديه!!
بنابراين به قول بچههاي قديم تهرون: «اين به اون
در!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر