این آقایان،راهب و به اصطلاح روحانی بودائیان هستند.
اکثریت قریب به اتفاق از خانواده های بسیار فقیر و محروم جامعه هستند که چون پدر و مادر نمی توانند آنها را تغذیه کنند به معابد می سپارند تا تحت نظر راهب های مسن تر و کارآزموده از همان طفولیت آموزش روحانی گری ببینند. این روحانیون از همان کودکی با کمک های مومنین در معابد بزرگ می شوند و آب و نان مجانی می خورند و هیکل های بزرگی بهم می زنند!
مردم فقیری که خود غذای کافی ندارند همه روزه بر اساس یک اعتقاد پوچ که در مغز آنها رسوب کرده است از نان و غذای خود صرفنظر کرده و آن را به معابد می دهند تا راهب ها بخورند و حالشو ببرن!
هر راهب نقطه ای از شهر یا یکی دو کوی و برزن را تحت مدیریت مذهبی دارد و صبح ها با کیسه بزرگی بر گردن و کاسه مدور و عمیقی(!) در دست در محل می گردد و مردم محل نان و برنج و گوشت و روغن و انواع مواد غذایی و پول نقد را به انبان راهب می ریزند و معتقدند انچه را به راهب می دهند و او و دوستانش در معبد از هضم رابعه می گذرانند در حقیقت امانتی نزد آنهاست تا در دنیای دیگر(بعد از مرگ) که به غذا دسترسی ندارند، روحانیون این امانت را به آنها برگردانند!
ببینید برای استثمار مردم و مفت خوری و مفت بری چه داستانی را در گوش این بینوایان کرده اند!
از طرف دیگر خود را در جلوی پای این راهب ها به زمین می اندازند و پای آنها را می بوسند و از آنها تبرک می جویند!
واقعا جای تاسف است که در قرن بیست و یکم که بشر سطح و عمق کره مریخ را کاوش می کند و به دستآوردهای عجیب و باورنکردنی علمی دست یافته است انسان هایی پیدا می شوند که افرادی از جنس خود را لباس متفاوتی می پوشانند و از همنوع خود بت می سازند و دست و پا و عتبه او را می بوسند و از مفت خوری که با نان و آب آنها زنده است می خواهند راهنمای آنها به زندگی ابدی و بهشت جاودانی باشد!
حضرت ابراهیم (ع) چگونه با بت پرستان به مبارزه الهی برخاست و چگونه بت ها دوباره زنده شدند و جان گرفتند؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر