جاسوسان آمریکایی بارها در لباس مبدل و به عنوان خبرنگار و یا تاجر و یا با انقلابی نمایی خود را به کاسترو نزدیک کردند و کوشیدند او را ترور کنند ، اما کاسترو به طرز معجزه آسایی از این ترورها جان سالم بدر برد!

ابراهیم یزدی ( انقلابی تقلبی ! ) در دولت متمایل به آمریکای بازرگان وزیر خارجه شد و در شرایطی که موضوع تابعیت آمریکایی او بر سر زبان ها بود در کنفرانس غیر متعهدها در هاوانا موفق شد خود را به کاسترو برساند و با وی عکس بیندازد!
یزدی که قبل از انقلاب ریش خود را سه تیغه می کرد و کراوات شارل ژوردان به گردنش می بست ، پس از پیوستن به کمپین تغییر رژیم ایران در پاریس ( زیر درخت سیب نوفل لوشاتو ) ریش انبوهی گذاشت و زنار خود را هم باز کرد و در نقش انقلابی خود را فرو کرد ! ، اما در جریان ملاقات با آمریکایی ها ( به اتفاق بازرگان ) در الجزایر دستش رو شد و مشخص گردید همانطور که در هنگام دریافت شهروندی آمریکا قول داده از منافع آمریکا محافظت نموده و خدمتگزار صدیق آمریکا باشد فقط ریشش شبیه انقلابیون است و هیچ سنخیتی با ریشوهایی چون فرمانده کاسترو ندارد !
روانشناسان برجسته جهان ، از جمله زیگموند فروید ( در کتاب پسیکولوژی ) می گویند :
" کسانی که مشتاق ایستادن در کنار بزرگان و مشاهیر و گرفتن عکس یادگاری با آن ها هستند افرادی دارای عقده " خود کوچک بینی " و روحی حقیر می باشند که می خواهند ضعف و زبونی خود را در سایه شهرت و محبوبیت دیگران پنهان کنند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر