سه‌شنبه

روز خبرنگار یا روز میرزابنویس ؟!


دو سه روزی است روزنامه های کم تیراژ دو سه هزار نسخه ای جمهوری اسلامی ستون ها و صفحاتی را به تجلیل از خبرنگاران و روز خبرنگار اختصاص داده و مطالب زیادی در مورد نقش خبرنگاران در تنویر افکار عمومی و اطلاع رسانی و سختی کار خبرنگاران منتشر می کنند !
وزیر فعلی کار (حاج آقا ربیعی - برادر عباد سابق) هم که قبل از انقلاب کارگر کارخانه شرکت آمریکائی جنرال موتورز بود و پس از انقلاب در راس تشکیلات کارگری جمهوری اسلامی (خانه کارگر) قرار گرفت، و مدتی هم سردبیر روزنامه کار و کارگر بود و یه طورایی پیراهنش با پیراهن روزنامه نگاران تو یک آفتاب خشک میشه (!) از سختی کار خبرنگاران در جمهوری اسلامی سخن ها گفته و حاج علی آقا جنتی (پسر آیت الله جنتی و وزیر ارشاد) هم برای آنکه از حاج آقا ربیعی عقب نیفتد اظهار داشته که خبرنگاران نمی توانند از خبرنگاری نان بخورند و خلاصه همه به فکر خبرنگاران و سختی کار و معیشت آنها افتاده اند !
این ماجرا هرسال تکرار می شود در روز خبرنگار روابط عمومی وزارتخانه ها به خبرنگاران حوزه خودشان هدایایی می دهند و از آنها به خاطر انعکاس خبرهای مثبت و تبلیغاتی همسو با سیاست های آن وزارتخانه و نادیده گرفتن نقاط و نکات منفی قدردانی می کنند !
حتی امسال دیدم یک موسسه مالی - اعتباری فاقد مجوز هم برای آنکه اعتباری کسب کند اسپانسر مراسم تقدیر از خبرنگاران در یکی از استانها شده بود !
اما آیا واقعا در جمهوری اسلامی شغل خبرنگاری وجود دارد و یا این افراد خبرنویس و یا میرزا بنویس هستند ؟!
حتما در برنامه های خبری صدا و سیما دیده اید که یک مقام عالی رتبه در کنفرانس خبری می نشیند و اطراف او هم عده زیادی مثلا خبرنگار نشسته و در حالی که سرشان را روی کاغذ انداخته اند اظهارات مقام عالی رتبه را رج می زنند، بدون آنکه جرئت کنند او را به چالش بکشند و یا سئوالی مطرح کنند!
من از سال چهل و چهار (نیم قرن پیش) در مطبوعات کشور در سمت های مختلف کار کرده ام، پس از تاسیس جمهوری اسلامی هم در روزنامه ها و نشریات گوناگون فعالیت داشتم.
قبل از انقلاب فقط خبرگزاری پارس (ایرنای امروزی) بود که اخبار و گزارشات را با تلکس برای جراید می فرستاد و دو سه خبرگزاری معتبر خارجی نظیر رویتر، آسوشیتدپرس و یونایتدپرس هم جراید و نشریات پرتیراژ (مشترکانشان) را تامین خبری می کردند و مثل امروز نبود که هر کس از خانواده اش قهر می کند یک سایت خبری - تحلیلی و یا خبرگزاری راه می اندازد !
ما برای تهیه خبر مجبور بودیم به اقصی نقاط دور افتاده کشور مسافرت کنیم و کوه و بیابان را زیر پا بگذاریم تا نصف صفحه گزارش تهیه کنیم.
در همین جمهوری اسلامی سال پنجاه و هشت که هواپیمای مسافری ایران - ایر در پشت کوه های شمال تهران سقوط کرد به اتفاق محمد ذبیحیان (عکاس اطلاعات) آفتاب نزده به راه افتادیم و در برف سنگین تمام کوهستان لشکرک را بالا رفتیم و غروب با پاهای یخ زده به محل سقوط هواپیما رسیدیم . . .
چه مصیبت هایی که برای تهیه دو سه سطر خبر و گزارش متحمل نشدیم، اما امروزه روزنامه ها چون صبح منتشر می شوند اعضای تحریریه آنها بعد از ظهر ها معمولا از دو بعد ازظهر به بعد سرگرم کار می شوند که این کار هم عبارت است از باز کردن سایت خبرگزاری ها و ادارات روابط عمومی وزارتخانه ها و انتخاب چند مطلب و قیچی کردن سر و ته آنها و فرستادن برای چاپ !
اکثر روزنامه ها متعلق به نهادهای دولتی و حکومتی و جناح های سیاسی و خانواده های حکومتگر و . . . است و کسانی هم که در آنها کار می کنند اکثرا حضور در روزنامه شغل دوم و سوم آنها است !
حتی کسانی هستند که صبح ها در وزارتخانه ها و نهادهای اقتصادی سرشان گرم است و عصرها در یک روزنامه اقتصادی دسته جمعی سیاست های مورد علاقه خود را رسانه ای و به مسئولان و مردم تبلیغ می کنند و با فضاسازی رسانه ای می قبولانند !
این حرف هم که روزنامه برای خبرنگار آب و نان ندارد حرف درستی نیست و در جمهوری اسلامی خیلی ها با ورود به مطبوعات و عرضه خود و سلام علیک پیدا کردن با افراد قدر قدرت به همه چیز رسیده اند !
حاج آقا احمد توکلی از روزنامه رسالت رشد کرد. همین آقای سرافراز که حالیه رئیس صدا و سیمای بی برنامه و لوس و بی مخاطب (!) است از کار مطبوعاتی وارد اجتماع شد (روزنامه رسالت) حجاریان، خسرو تهرانی، اصغرزاده، خوئینی ها، همین ربیعی وزیر کار فعلی، میرحسین موسوی (نخست وزیر محبوب امام) و ده ها نفر دیگر را سراغ دارم که روزنامه را پلکان ترقی خودشان قرار دادند . . .
از مطلب دور نشویم، هر خبرنگار (میرزابنویس !) یک حوزه خبری دارد و با روابط عمومی آن وزارتخانه هم ارتباط صمیمانه ای دارد و کارش این است که اخبار مورد نظر آن وزارتخانه را در روزنامه منعکس کند و در روزنامه متبوع خود متوجه و مواظب باشد خبر ناگوار و نامساعدی در مورد حوزه خبری اش چاپ نشود (!) تا در روز خبرنگار مورد تجلیل و تقدیر روابط عمومی آن وزارتخانه و حتی شخص وزیر قرار گیرد!
اصولا خبرنگاری را که حراست و نگهبان دم در اداره و موسسه و نهاد و وزارتخانه دولتی به داخل راه نمی دهد چطور می تواند از آنچه در داخل می گذرد سر در بیاورد؟!
همه خبرها از خود روابط عمومی ها فرستاده می شوند و یا از سایت های مورد تائید و خبرگزاری های رسمی اتخاذ و کپی می شوند !
بر فرض محال که خبرنگار اصیلی پیدا شد و خبر و مطلب و گزارشی خدا و خلق پسندانه تهیه کرد و برای چاپ به روزنامه داد، امکان ندارد روزنامه ای که یک صفحه هر روز از شهرداری تهران آگهی نان و آبدار می گیرد خبر و مطلبی علیه شهرداری چاپ کند !
اصولا روزنامه هایی که حیات و مماتشان به آگهی دولتی و یارانه کاغذ وابسته است جز به دست آوردن دل دولت چیزی چاپ نمی کنند !
آیا این وضعیت را می توان مثلا با روش ها و کارکرد روزنامه نگاری و خبرنگاری در کشورهای (تحت اختناق و سانسور! ) غربی مقایسه کرد که خبرنگاران با افشای اخبار فرار مالیاتی نخست وزیر پر قدرت ایتالیا موجب سقوط و محکومیت جزایی او شدند و یا در ماجرای قدیمی واترگیت باعث رسوایی رئیس جمهور و برکناری او شدند؟!
از همه فکاهی تر خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خارج از کشور هستند!
صدا و سیما که همان رادیو - تلویزیون سابق باشد در کشورهای خوش آب و هوا دفاتر نمایندگی پر هزینه ای دارد که در هر دفتر عده ای نور چشمی و سفارش شده (شبه آقازاده !) با زن و بچه و اهل فامیل به وظیفه خطیر خبرنگاری اشتغال دارند و ضمن تکمیل تحصیلات خود و فرزندانشان در دانشگاه های محل ماموریت (!) اگر وقت کردند چند فیلم خبری را از تلویزیون های همان کشور مانیتور و ضبط کرده و روی آن نریشن می گذارند و آخر هم در حالیکه میکروفن (اگر نبود بستنی قیفی !) 
در دست دارند خود را خبرنگار صدا و سیما معرفی و این خبر و گزارش را که همه تلویزیون ها، حتی برنامه های خبری خود صدا و سیمای جمهوری اسلامی، یک هفته قبل پخش کرده اند به تهران می فرستد و در تهران هم با آنکه می دانند تکراری است، چون خبرنگار مقیم خارج زحمت کشیده (!) پس از چند بار بازبینی و حک و اصلاح و قیچی پخش می کنند !
در حالی که این کار را در همین تهران و در ساختمان رفیع جام جم هم می توان انجام داد و نیاز به تاسیس دفتر پر خرج و پر هزینه در خارج نیست !
در مورد وضعیت فعلی مطبوعات کم تیراژ و کم مخاطب و بی تاثیر جمهوری اسلامی حکایت ها دارم که می گذارم برای وقتی دیگر، اما برای آنکه فقط نقاط منفی را نگفته و به اصطلاح همه را با یک چوب نرانده باشم جا دارد عرض کنم که خوشبختانه در کشور خبرنگاران و روزنامه نویس های مجرب و با سابقه و متبحر و دلسوز ملک و ملت هم زیاد داریم که البته حالیه در روزنامه ها و نشریات اشتغال ندارند و برای امرار معاش به مشاغل غیر روزنامه نگاری سرشان گرم است (!) ما روز خبرنگار را به این خبرنگاران و روزنامه نویسان پشت در روزنامه مانده و خارج از گود تبریک می گوئیم !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر