سه‌شنبه

نگاهی به فیلم سینمائی - مستند : الوداع ( ! Goodbye )

















بیت : 
ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری / شادی مکن که بر تو نیز همین ماجرا رود !
( یعنی : آسیاب به نوبت ! )
مهدی هاشمی بهرمانی معروف به رفسنجانی ( از روستای نوق از توابع رفسنجان ) از جوانان کار آفرین ایرانی است که بالاخره کار دست خودش داد !!
این جوان با استعداد علیرغم عدم تبحر لازم و اشراف کامل به زبان انگلیسی موفق به نوشتن پایان نامه دکترای خود در دانشگاه آکسفورد شد و چیزی نمانده بود دکتر شود که به علت عدم همکاری مقامات قضائی در نادیده گرفتن جرائم مختصرش مجبور به ترک کشور استکباری انگلیس و بازگشت به جمهوری اسلامی گردید !
برای کسانی که فیلم سینمائی ( آبگوشتی ! ) الوداع در جلوی دادستانی اوین همراه با صحنه های دراماتیک خداحافظی پدر و پسر را در چند روز گذشته دیده و به اشتباه افتاده اند که از فیلم فارسی های رژیم گذشته و یا فیلم های هندی است باید عرض کنم خیر ، این مستند از سری فیلم های مستند راز بقا است که نشان می دهد چگونه بعضی موجودات راز بقای خود را در مظلوم نمائی می دانند و وکلای آنها با بازی هنرمندانه خود ناحق را حق نشان می دهند !
در این فیلم اساس داستان بسیار قوی گذاشته شده و فیلم نامه نویس با توجه به سلیقه گیشه کوشیده است از دیالوگ های عامه پسند دهه چهل استفاده کند !
بازیگر اصلی که مشخصا تحت تاثیر بازیگر قدیمی ناصرملک مطیعی سعی دارد با عقب زدن یقه کت و نشان دادن رگ های گردن مردانگی خود را به سیاهی لشکرها ( هنروران ! )نشان دهد در صحنه ای با لهجه داش مشتی خود را عضوی از خانواده بزرگ انقلاب اسلامی و نظام معرفی می کند و زندانی شدن و اتهامات خود را سیاسی اعلام می کند !
منتقدان هنری این دیالوگ را اضافی می دانند و می گویند موقعی که انقلاب شد این بابا شیشه شیر دستش بود و سهمی در انقلاب نداشته که اینطور سهام خودش را از شرکت های نفتی به صورت دلاری گرفته است !
همچنین در این فیلم از زن استفاده ابزاری شده و قبل از اکران فیلم به منظور جلب تماشاچی بیشتر ، مادر هنرپیشه اصلی جریان دادگاه و جلب پسردلبندش را پدر سوخته بازی اعلام کرده است !
در صحنه دیگری از این فیلم مستند ( الوداع ! Goodbye ) مجددا استفاده ابزاری از زن دیده می شود که دختر محکوم دست به گردن ددی انداخته و صحنه جگر سوزی را می آفریند !
بازی ها خوب و حرفه ای و حساب شده هستند اما معلوم نیست چرا تماشاگران بجای گریستن مشغول خندیدن هستند !
برابر اعلام رسمی هزینه این بازی بالغ بر پنج میلیون دلار آمریکا و صدها میلیون قروش ایران بوده است ، اما مقامات شرکت نفتی استات اویل که اسپانسر بازیگر اصلی فیلم بوده اند صحبت از پانزده میلیون دلار کرده اند !
تهیه کنندگان فیلم امیدوارند کار جدیدشان مورد توجه محافل هنری جهان قرار بگیرد و در فستیوال کن سولقون نمایش داده شود !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر