دوشنبه

رشد و ترقی چشمگیر بی سوادی در جمهوری اسلامی


حاج آقا عطاالله سلطانی صبور ( عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ) آمار داده است که در مملکت هفتاد و پنج شش میلیونی ایران حدود ده میلیون بی سواد وجود دارد !
حاج آقا صبور با اشاره به وجود نه میلیون و ششصد هزار بیسواد در ایران می گوید این رقم برای کشوری مانند ایران فاجعه محسوب می شود !
با آماری که رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی داده است به زبان ساده یعنی از حدود هر هشت نفر ایرانی یک نفر بیسواد است! 
ما اول که این خبر را از لسان مبارک یکی از وکلای مجلس شنیدیم ذهنمان رفت به سراغ حاج آقا قرائتی رئیس نهضت سواد آموزی، و از خودمان یواشکی پرسیدیم پس این حاج آقا که سی و چند سال است بودجه کلانی گرفته تا به بی سوادها خواندن و نوشتن بیاموزد در این مدت چه می کرده، که با این روند بزودی تعداد بی سوادهای مملکت از کل جمعیت هم فراتر خواهد رفت؟!
اما خودمان ( بدون آنکه کسی کمکمان کند ! ) به اشتباهمان پی بردیم و فهمیدیم مردم عمدا و عالما نمی خواهند با سواد شوند و برای سواد آموزی پیش حاج آقا قرائتی نمی روند، و علت رشد آمار بی سوادها و عنقریب جلو زدن آنها از با سواد ها، خوشبختی و موفقیت بی سوادها در همه شئونات زندگی مادی و رفاهی و ترقی همه جانبه آنها است !
مردم وقتی می بینند اکثر فارغ التحصیلان دانشگاه هابیکار هستند و از پدر کارگر و یا بازنشسته خود پول تو جیبی می گیرند، و یا یک تحصیل کرده دانشگاه دیده، خیلی که شانس بیاورد و جایی استخدام شود نهایتا باید با یک حقوق اندک بخور و نمیر به سختی روزگار بگذراند، قید باسواد شدن را می زنند و سیره و روش زندگی بی سوادها را ملکه خود قرار میدهند !
باید گفت که شانس و امکان رشد و ترقی و رسیدن به سمت های بالا و دستیابی به قدرت و ثروت و مکنت برای بی سوادها صد البته بیشتر است و حتی در بعضی کشورها وزیر علوم و آموزش و پرورش هم سواد خواندن و نوشتن ندارند !
ما جوان که بودیم و جمعه ها میرفتیم لاله زار و کوچه ملی تا با یک بلیط دو تا فیلم ببینیم روی تابلوی ساندویچ فروش های لاله زار نوشته شده بود : " اول ساندویچ، بعد سینما ! " الان هم عزیزان باید توجه داشته باشند : " اول پست و مقام بالا، بعدا سواد خواندن نوشتن ! " 
در همین رسوائی های چند سال اخیر دیدید که بسیاری از عزیزان علیرغم نداشتن سواد خواندن و نوشتن دارای درجه دکتری ( فتوشاپی ) از سوربن و آکسفورد بودند! (حتی یکی از این بی سواد ها در دانشگاه چند سالی تدریس می کرد ! ) بسیاری هم بعد از آنکه مدیر و رئیس تشکیلاتی شدند از دانشکده زیر امر و نظر دستگاه تحت حاکمیت خود یک عدد دکتری می گیرند !
همانطور که می دانید بسیاری از دستگاه های دولتی و وابسته به دولت، یا شبه دولتی یک دانشکده هم برای تربیت کادر مورد نیاز خود تاسیس کرده اند و جالب اینکه افراد درس نخوانده در مدت ریاست و حاکمیت خود، از دانشکده تحت امر خودشان هم فارغ التحصیل می شوند !!
امیر ما که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به لطف و محبت یه باره دکتر شد !
بنابراین ما با نظر حاج آقا صبور که رشد بی سوادی در جمهوری اسلامی را فاجعه خوانده اند هم عقیده نیستیم، چون بی سوادی در این مملکت یکی از امتیازات پیشرفت و ترقی است !
تازه آنهایی هم که به اصطلاح با سواد محسوب می شوند با توجه به پائین بودن کیفیت آموزش در مملکت همچین با سواد هم محسوب نمی شوند !
یادم هست چند سال قبل خبرنگاری جلوی دانشگاه از تعدادی دانشجو در مورد فردوسی سوال می کرد، اکثرا می گفتند معماری است که میدان فردوسی تهران را ساخته است !
قدیما مثالی بود که مردم عامی می گفتند : " کچل ها خوش شانس هستند ! " حالیه با توجه به افتادن امور و جیفه دنیا به دست بی سوادها و نادانان باید گفت : " بی سوادها خوش شانس هستند ! " 
فلک دهد زمام امور را به دست نادانان / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس !
در خاتمه باید بگویم اگر قرار است انسان با هزینه گزاف آموزش در این مملکت ( از جیب پدر بازنشسته ) درس بخواند تا پس از فارغ التحصیلی به علت نداشتن پارتی و وصل نبودن به دم افراد قدر قدرت بیکار و افسرده با سی سال سن همچنان نان خور پدر کارگر و یا بازنشسته باشد بهتر است این مخارج سنگین تحصیل را هم به خانواده تحمیل نکند و بیکار بیسواد باشد تا تحصیل کرده بیکار !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر