بهمن ماه پنجاه و هفت که بساط سلطنت پهلوی جمع شد و حکومت اسلامی رتق و فتق امور کشور را در دست گرفت یکی از جرائم نابخشودنی که به خاطر آن افراد را می گرفتند و تحویل حضرت آیت الله خلخالی جهت اعدام می دادند داشتن ثروت اعم از پول زیاد در حساب بانکی و یا به صورت کارخانه و مستغلات و نظایر آن بود !
کارخانجات تولیدی و کارگاه های بزرگ صنعتی مصادره و اداره آنها به دست افراد نابلد و حتی بیسواد افتاد و یکی پس از دیگری تعطیل و نابود شدند.
برادران خیامی که نخستین کارخانه تولید اتومبیل خاورمیانه ( ایران ناسیونال ) را تاسیس کرده و اتومبیل اقتصادی و ارزان قیمت پیکان را تولید و برای چند هزار نفر ایجاد اشتغال کرده بودند متهم به آوردن صنعت مونتاژ به ایران و ضربه زدن به اقتصاد کشور شده و کارخانجاتشان مصادره شد.(البته چون در روزهای نخست تعویض رژیم در ایران نبودند از اعدام مصون ماندند !)
کارخانه کفش ملی که توسط حاج آقا ایروانی، که از قضا آدم مذهبی و متدینی هم بود، همراه با منزل مسکونی او در کامرانیه مصادره شد.
کفش ملی در آن زمان با کیفیت عالی و بهای ارزان کفش هایی را تولید می کرد که به بسیاری از کشورهای جهان صادر می شد، حتی یادم هست که در فروشگاه های کفش در جمهوری های پانزده گانه شوروی کفش ملی می فروختند و بسیار مطلوب مشتریان بود و می گفتند از بس دوام دارد و پاره نمی شود پس از چند سال پوشیدن خود مصرف کننده خسته می شود و آن را با مدل جدیدی معاوضه می کند !
کارخانجات اتومبیل جنرال موتورز سازنده شورولت، بیوک و کادیلاک را مصادره و به تعطیل کشاندند و کارگران را بیکار ساختند (همین حاج آقا ربیعی که الان وزیر کار کابینه حاج آقا روحانی است کارگر جنرال موتورز بود که پس از انقلاب و تعطیلی جنرال موتورز از بیکاری جذب فعالیت های سیاسی شد و به معاونت وزارت اطلاعات رسید و حالیه دکتر ربیعی و وزیر کار است !)
سخن کوتاه و اینکه درهر کارخانه و کارگاه بزرگ و کوچک جمعی از کارگران که ریش خود را بلند کرده و انجمن اسلامی تشکیل داده بودند از ورود صاحب و مدیر کارخانه و شرکت جلوگیری کرده و خود مدیریت را در دست گرفته بودند !
بسیاری از این کارخانه داران و تولید کنندگان اصلا و ابدا وابستگی به رژیم نداشتند و به اصطلاح ساده فقط کاسب بودند !
در ایران انقلاب اسلامی روی داده بود اما گروهی امثال بهزاد نبوی و همفکرانش که بیشتر در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (ژنریک مجاهدین مسعود رجوی !) گعده داشتند در آن شرایط پر التهاب اوایل انقلاب خود را به چپ زده و با در آوردن ادای بالشویک ها (!) اموال مردم را مصادره و اداره آن را به باندهای نزدیک خود می سپردند!
من چند روزی پس از انقلاب به ساختمان بزرگ و رفیع فروشگاه بزرگ ایران در خیابان شاه آباد (جمهوری کنونی) رفتم و مشاهده کردم از طبقه اول تا آخرین طبقه مملو از فرش ها و اشیاء گران بها و عتیقه جاتی است که از خانه اشخاص به اصطلاح طاغوتی جمع کرده اند !
جان کلام اینکه داشتن ثروت و مال و منال جرم بزرگی بود و برای آنکه در افکار عمومی قباحت ثروتمند بودن جا بیفتد مرتب توی بوق می کردند که حضرت علی علیه السلام امیرالمومنین فرموده است هرکجا مالی اندوخته شده است، در کنار آن حق انبوه مردم پایمال شده است !
با تاسی از شیوه ماکیاول و در پیش گرفتن روش : " هدف وسیله را توجیه می کند ! " اموال مردم مصادره و ملی شد و اداره کارخانجات و موسسات و شرکت ها و املاک و مستغلات مصادره شده به دست عده ای نورچشمی و سیاست پیشه و نابلد و بی کفایت افتاد و در نتیجه مملکتی که در حال تبدیل شدن به کشوری صنعتی بود به عصر ماقبل صنعت بازگشت !
یک نمونه عرض کنم : اداره یک موسسه بزرگ مطبوعاتی مصادره شده را داده بودند دست یک آدمی که قبلا کارگر حمام عمومی بود !! ( آقای عبدالرحیم جعفری موسس مظلوم انتشارات امیر کبیر شاهد این امر است )
به این ترتیب، ترتیب کارخانه دارها و کار آفرین ها و تولید کنندگان ثروت داده شد و بساط کار و تولید و ثروت جمع گردید !
بعد هم آمریکا و متحدان غربی اش در پیمان تجاوزکارانه آتلانتیک شمالی NATOبا تشویق نوکران و عوامل دست نشانده خود جنگ عراق علیه ایران را کلید زدند و سامان دادند و الباقی ثروت و دارایی های کشور هم به باد فنا رفت !
اکنون جمعیت جمهوری اسلامی بیش از دوبرابر ایران ثروتمند قبل از انقلاب شده ، نفس تولید داخلی در حال احتضار به شماره افتاده و وزیر کار (حاج آقا ربیعی - برادر عباد سابق) می گوید هر پنج دقیقه یک بیکار به خیل بیکاران اضافه می شود، با افزایش خشکسالی سیل مهاجرت از روستا به شهر در حال افزایش است، قیمت نفت به زیر چهل دلار رسیده و با رفع تحریم ها باز هم سقوط خواهد کرد و و و (مصیبت الی غیر النهایه !)
در این شرایط ناگوار دولت که با کاهش بودجه و درآمدهای نفتی حتی از پس پرداخت چندر قاز یارانه بر نمی آید و قادر به پاس کردن مخارج جاری خود نمی باشد برعکس اظهارات اول انقلاب و برخوردهایی که با تولید کنندگان و ثروت آفرین ها شد، در مدح ثروت آفرینی می گوید و از بخش خصوصی ملتمسانه می خواهد وارد صحنه شده و به یاری دولت بشتابد !
متاسفانه بجز استثناهایی نظیر حاج آقا عسگراولادی (رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین) که دنبال وام ارزان گرفتن از بانک ها نیست و الحمدلله خودش در وضعیتی است که می تواند به بانک ها وام بدهد (!) دعوت دولت از کسانی که برای غارت آنچه باقی مانده دندان تیز کرده اند، مشکلی از اقتصاد ایران را حل نخواهد کرد.
در کجای دنیا دیده اید که دولتی به زور عده ای را سرمایه دار کند؟
به بانک ها تکلیف می کنند وام ارزان به متقاضیان سرمایه گذاری بدهند، پول موجود در بانک ها متعلق به سپرده گذاران (امانت) است، دولت حق ندارد اموال عمومی را به بهای ارزان به افرادی خاص بدهد. پول کالایی است که مانند هر کالای دیگری قیمت دارد، چرا بانک باید پول عموم مردم را با نرخ زیر قیمت بازار به عده ای خاص بدهد؟
در شهرهای صنعتی به عده ای که راه و چاه را بلد هستند زمین تقریبا مجانی واگذار می شود، و همین زمینی را که مفت گرفته اند گرو می گذارند و از بانک وام کلان می گیرند و آن را وارد چرخه دلالی و برج سازی می کنند و اصل آن را هم به بانک بر نمی گردانند و اگر رقم قابل اعتنا باشد به دوبی و کانادا و سایر مناطق امن منتقل می کنند !
این از راه های تولید ثروت در جمهوری اسلامی است که شخص با استفاده از روابط و یا فساد اداری بخشی از ثروت عمومی را به جیب می زند و ثروتمند می شود !
آمدند گفتند باید دولت از فعالیت های اقتصادی کنار بکشد و با های و هوی بسیار سرگرم خصوصی سازی شدند !
برای مثال وزارت نفت تصمیم به خصوصی سازی گرفت، عده ای از مدیران که خودشان موارد خصوصی سازی و سپردن کار مردم به مردم را تدوین و تصویب کرده بودند با حداکثر صد هزار تومان شرکتی تشکیل دادند و در حالی که پول کافی برای اجاره یک دفتر کار نداشتند در مناقصه دکل نفتی و حفاری فلات قاره و امثال آن شرکت کرده و صبح در اداره دولتی پیشنهاد شرکت کاغذی خود را که روز قبل از بیرون ارسال کرده بودند مصوب و تائید کرده و برنده قرارداد چند صد میلیون دلاری شدند !
خیلی جالب است مدیران و صاحبان شرکت های طرف قرارداد اکثر وزارت خانه ها، اکثرا مدیران سابق آن وزارت خانه هستند و یا برای رو نشدن دستشان یک نفر را ویترین قرار داده اند !!
در گذشته کسانی که دارای سرمایه بودند پول خود را می آوردند و در چرخه تولید قرار می دادند نظیر برادران خیامی که ابتدا در مشهد مغازه کوچک تعمیرات اتومبیل داشتند و سپس وارد کار لوازم یدکی اتومبیل شدند، بعد به تهران آمدن و در خیابان چراغ برق دفترکاری گرفتند و کار واردات لوازم یدکی را ادامه دادند و باتلاش و کوشش سرمایه لازم جهت تاسیس کارخانه ایران ناسیونال ( ایران خودرو کنونی ) را فراهم آوردند.
سرمایه داران سابق و کار آفرینان، اموال پدری و سرمایه خانوادگی و حاصل تلاش چند نسل خود را وارد چرخه اقتصادی می کردند، اما امروزه عده ای مفت بر که بعضی از آنها روزنامه و تریبون هم برای زمینه سازی و متقاعد کردن صاحبان امضا و تصمیم گیرندگان اقتصادی دولت دارند مرتب از نداشتن سرمایه در گردش می نالند، در حالی که دهها ملک با ارزش و ویلا در گرانترین نقاط تهران و حتی جهان دارند !
یک موقعی وزارت کشور ستاد بحران درست کرده بود و برای جلو گیری از تعطیلی واحدهای صنعتی و بیکار شدن کارگران به واحدهای تولیدی وام بلاعوض (وام بحران) می داد و عده ای مفت بر با ایجاد بحران ساختگی این وام را می گرفتند و حالشو می بردند در حالی که دهها ملک و مستغلات را در تهران به نام زن و بچه اشان کرده بودند !
بدین ترتیب همانطور که بسیاری هدف گذاری ها در تئوری صحیح به نظر می رسد، در اجرا به نفع عده ای ویژه خوار تمام می گردد و تولید ثروت که اکنون به ارزش تبدیل شده است در عمل تبدیل به تزریق ثروت به عده ای مفت بر و اقلیتی که به محافل قدرت دسترسی دارند شده است !
اخباری که همه روزه در مورد سوء استفاده های مالی و غارتگری های اقتصادی منتشر می شود دلیل ادعای راقم این سطور می باشد.
الان بیش از دوسال است که رسوایی های اقتصادی و مفاسد مالی که یک سر آن دولتی های بلند پایه و سر دیگر آن به اصطلاح فعالان اقتصادی (مفت بر ها و غارتگران نظیر زنجانی و ضراب) هستند از پرده بیرون افتاده و معلوم شده خواص و صاحبان " زور و تزویر " برای تولید ثروت منتظر توصیه و هدایت دولتمردان نبوده و حسابی حساب های بانکی خود را چاق کرده اند !
حال و حول چهارمیلیاردی زنجان بابکی، گم شدن دکل، فساد اقتصادی معاونان رئیس جمهور، گم شدن سه نفتکش مملو از نفت صادراتی، زمین خواری، کوه خواری، جنگل خواری، دریا خواری و هزار خوار . . . ی دیگر از جمله تلاش های آقایان برای ثروت آفرینی و چاق کردن حساب های ارزی و ریالی اشان است ! (آقایانی است که در موقع حرکت از روستاهایشان به سوی دارالخلافه پول کافی برای سوار شدن به اتوبوس نداشتند !)
تازه ترین خبر بهجت اثر در امتثال سیاست های دولت برای تولید ثروت و ثروت آفرینی پرداخت حقوق های چهل و هفتاد میلیارد تومانی به بعضی از مدیران شرکت تاسیسات دریایی است !
این شرکت هم از شرکت هایی است که توسط مدیران سابق شرکت نفت و در راستای خصوصی سازی تاسیس شده است و با پرداخت حقوق های هفتاد میلیون تومانی قدام به تولید ثروت (برای مدیران خود) کرده است !
به هر حال تولید ثروت در جمهوری اسلامی در سی و هفت سال گذشته به شدت و حدت ادامه داشته و عده قلیلی که در گذشته نه چندان دور به علت سوء تغذیه دچار راشیتیسم و کم بینائی بودند (هنوز هم آثار سوء تغذیه در سر و صورتشان مشهود است !) چنان به بهای فقیر شدن قاطبه ملت ثروتمند شده اند که ثروت بیل گیتس به چشمشان پول خرد می آید !!
فلک زمام امور را دهد به دست نادانان / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر