از کرامات شهردار این است
گفت تهران کنار قزوین است
آب جوی پر از لجن را دید
گفت : به به عبیر آگین است
نرخ ارزاق را چو او بشنید
گفت : این نرخ طبق آئین است
چاله ها را چو در خیابان دید
گفت کشکول بی تبرزین است
گفت : درباره صف اتوبوس
همچو زلف نگار ، چین چین است
گفت : آسفالت این خیابان ها
دشمن صاحبان ماشین است
گر که ماشین نره تو دست انداز
فنرش ماه و سال ، تضمین است
پس فروشنده فنر چه کند ؟
زندگیش از چه راه تامین است
تازه این چاله چوله ها سببش
وزن این عابرین سنگین است !
شهر ما از همه نظر زیبا ست
دود یا گرد و خاک تلقین است
به به از شهر و شهرداری من
واقعا زندگی چه شیرین است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر