جمعه

زندگی شیرین در تهران !


از کرامات شهردار این است 
گفت تهران کنار قزوین است 
آب جوی پر از لجن را دید 
گفت : به به عبیر آگین است 
نرخ ارزاق را چو او بشنید 
گفت : این نرخ طبق آئین است 
چاله ها را چو در خیابان دید 
گفت کشکول بی تبرزین است
گفت : درباره صف اتوبوس
همچو زلف نگار ، چین چین است 
گفت : آسفالت این خیابان ها 
دشمن صاحبان ماشین است 
گر که ماشین نره تو دست انداز
فنرش ماه و سال ، تضمین است
پس فروشنده فنر چه کند ؟
زندگیش از چه راه تامین است 
تازه این چاله چوله ها سببش
وزن این عابرین سنگین است !
شهر ما از همه نظر زیبا ست 
دود یا گرد و خاک تلقین است
به به از شهر و شهرداری من 
واقعا زندگی چه شیرین است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر